تصمیم ایران برای بهکارگیری سیستم مکانِیاب چینی ممکن است در ظاهر یک مانور راهبردی بهنظر برسد، اما پیامدهای بسیار عمیقتری را با خود به همراه میآورد. درواقع، چنین اقدامی نشانهای از بازآرایی بنیادی در نظم جهانی است.
نظمهای جهانی میتوانند از طریق شکست در جنگ یا ناکامی در بازدارندگی، افول اقتصادی یا ناهماهنگی سیاسی-اقتصادی، و نقض قوانین و ارزشهای بنیادین فروبپاشند.
واشنگتن پایههای نظم جهانی را لرزانده است و هیچ رهبر قابل اعتمادی برای هدایت کشورها و شرکتها در طول گذار وجود ندارد.
سفر قریبالوقوع پوتین به تهران نشاندهنده تعمیق همکاریهای راهبردی میان ایران و روسیه در سایه تحریمهای غرب و بحرانهای منطقهای است.
جهان برآشفته کنونی از نظمی شکننده برخوردار است که با انگارها، اهداف و استانداردهای غربی طراحی و تعریف شده است.
چین از طریق انجمنها و اجلاسهای سطح بالا، در حال نهادینه کردن مشارکتهای عربی بوده که نشاندهنده تعهد بلندمدت آن به خاورمیانه است.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید ضربهای جدی به اتحاد فراآتلانتیک وارد کرده و اعتماد اروپا به آمریکا را در زمینه امنیت، حمایت از اوکراین و نظم جهانی متزلزل ساخته است.
در بحبوحه محققنشدن پیش بینیها در مورد رشد اقتصادی چین، دولت این کشور که یکی از بنیانهای اصلی مشروعیت خود را در طی سالهای گذشته همواره از رشد و توسعه اقتصادی چین گرفته، اکنون با یک بحران جدی رو به رو شده است.
به باور بسیاری از ناظران، سیاستهای دولت اول ترامپ موجب شد تا فرصت برای میدانداری چین هموار شده و این کشور به بازیگران جنوب جهانی زخم خورده از رویکرد ترامپ نزدیکتر شود.
بعد از جنگ سرد، ایالات متحده با تعریف قوانین و هنجارهایی تلاش کرد نظمی مبتنی بر قوانین را برای کشورهای دیگر تعریف کند؛ نظمی که به این گروه از کشورها فرصت داد تا ائتلافهای تازهای را تعریف کرده و قدرتشان را افزایش دهند.