چه کسی پشت ذهنیت ویرانگر نتانیاهو قرار دارد؟

ذهنیت امنیت‌زده کنونی نتانیاهو تنها حاصل تاکتیک‌های سیاسی نیست، بلکه ریشه در ایدئولوژی‌ای دارد که قدرت را بر مصالحه ترجیح می‌دهد.
کد خبر : 123185
تاریخ انتشار :چهارشنبه 19 شهریور 1404 - 15:32

به گزارش خط بازار؛ الجزیره با انتشار یک یادداشت، ردپای فکری او را دنبال می‌کند تا نشان دهد چگونه «دیوار آهنین» ژابوتینسکی به ستون فقرات سیاست اسرائیل بدل شده است.

در بیش از دو دهه حضور بنیامین نتانیاهو در رأس قدرت، اسرائیل شاهد تحولات امنیتی، سیاسی و اجتماعی متعددی بوده، اما آنچه بیش از هر چیز توجه تحلیل‌گران را به خود جلب کرده، نه دستاوردهای ملموس، بلکه الگوی رفتاری و ذهنیت خاص او برای سیاست‌ورزی است. از جنگ‌های پرهزینه گرفته تا بحران‌های داخلی، نتانیاهو همواره در کانون این طوفان ایستاده؛ گاه به‌عنوان یک «رهبر امنیتی» و گاه به‌عنوان متهمی تحت پیگرد قضایی.وبگاه شبکه الجزیره با انتشار یادداشتی به قلم «احمد الدبش» نویسنده و پژوهشگر فلسطینی با نگاهی تحلیلی به عملکرد و انگیزه‌های نتانیاهو با این عنوان که «چه کسی پشت ذهنیت ویرانگر بنیامین نتانیاهو است»، نوشت: از زمان آغاز جنگ ویرانگر اسرائیل علیه نوار غزه تا به امروز، بیشتر تحلیل‌های سیاسی اسرائیلی، عربی و بین‌المللی حاکی از آن است که قطب‌نمای واقعی سیاست‌های بنیامین نتانیاهو نه به‌سوی دستاوردهای امنیتی یا توافق‌های سیاسی بلندمدت، بلکه به‌سوی حفظ قدرت به هر قیمتی جهت‌گیری دارد، حتی اگر این امر به بهای بی‌ثباتی منطقه و تشدید تنش‌های نظامی تمام شود.این تحلیل‌ها نشان می‌دهند که جنگ‌های مکرر و تهاجمی اسرائیل در دوران نتانیاهو، لزوماً حاصل یک راهبرد سنجیده یا پروژه سیاسی جامع نبوده‌اند، بلکه بیشتر به‌عنوان تاکتیکی داخلی برای تقویت جایگاه سیاسی او، فرار از پیگردهای قضایی، منحرف کردن افکار عمومی از بحران‌های داخلی، بازسازی ائتلاف‌های پارلمانی و حفظ انسجام دولتش به کار گرفته شده‌اند.
در چنین فضایی، تولید بحران و مدیریت آن به یکی از ابزارهای اصلی سیاست‌ورزی نتانیاهو تبدیل شده است؛ او تلاش می‌کند با تحمیل وضعیت اضطراری دائمی، خود را به‌عنوان «رهبر امنیتی» جا بزند، چهره‌ای که در شرایط خطر، جایگزینی برایش وجود ندارد.
مشروعیت‌سازی از دل ناکامی‌ها
به باور الدبش که در آثار و تحقیقاتش درباره نقد و بازخوانی تاریخ توراتی، تلاش می‌کند، روایت‌های توراتی را با داده‌های باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی تطبیق دهد و بسیاری از فرضیه‌های رایج را به چالش بکشد، با وجود انتقادهای مکرر از ناکامی‌های نتانیاهو در دستیابی به دستاوردهای راهبردی ملموس، او از همین تصویر برای تقویت مشروعیت سیاسی خود و حفظ جایگاهش در رأس هرم قدرت بهره می‌برد.
نتانیاهو؛ استثنای قدرت‌طلب در تاریخ رژیم صهیونیستی
برخی نویسندگان و تحلیل‌گران، نتانیاهو را پدیده‌ای استثنایی در تاریخ رهبری سیاسی اسرائیل می‌دانند. به‌گفته آنان، او نخست‌وزیری است که حفظ قدرت را به هدفی مستقل تبدیل کرده، بی‌آن‌که پروژه ملی فراگیر یا چشم‌انداز راهبردی فراتر از بقای شخصی‌اش در قدرت داشته باشد.
دو چهره از یک رهبر
در مقابل، برخی پژوهشگران دو تصویر متفاوت از نتانیاهو در طول مسیر سیاسی‌اش ترسیم می‌کنند:تصویر نخست: مربوط به دهه ۱۹۹۰ میلادی، زمانی که او به‌عنوان رهبر جوانی با غرور بالا، ایدئولوژی تند و آمادگی دائمی برای رویارویی شناخته می‌شد.تصویر دوم: در دوره‌های بعدی نخست‌وزیری‌اش شکل گرفت، جایی که او محتاط‌تر، عمل‌گراتر و متمایل‌تر به محاسبات واقع‌گرایانه ظاهر شد.
با این حال، این دیدگاه وجود یک نخ پیونددهنده میان دو مرحله مذکور را نفی نمی‌کند؛ نخی که در اولویت‌دادن به بقای سیاسی ریشه دارد؛ چه این اولویت در قالب رویارویی مستقیم ایدئولوژیک ظاهر شود و چه در شکل رفتاری واقع‌گرایانه‌تر و مبتنی بر مهار و مدیریت.
ژابوتینسکی و «دیوار آهنین»؛ ریشه‌های ذهنیت نتانیاهو
دیدگاه سیاسی بنیامین نتانیاهو در چارچوب «صهیونیسم تجدیدنظرطلب» شکل گرفت؛ جریانی که از کودکی تحت تأثیر پدرش، بنزیون نتانیاهو در ذهن او نهادینه شد. بنزیون مورخ یهودی، تاریخ قوم یهود را به‌عنوان سلسله‌ای از فاجعه‌های اجتناب‌ناپذیر در ذهن فرزندش ترسیم کرد؛ تصویری که بی‌بی را به‌سوی پذیرش فلسفه «دیوار آهنین» سوق داد.
فلسفه دیوار آهنین؛ قدرت به‌جای مصالحه
فلسفه «دیوار آهنین» را زیو ژابوتینسکی (۱۸۸۰–۱۹۴۰) در دههٔ ۱۹۲۰ میلادی پایه‌گذاری کرد. او معتقد بود که اسرائیل باید با قدرت نظامی قاطع و پیش‌دستانه، خود را در حصاری نفوذناپذیر از بازدارندگی قرار دهد. بر اساس این دیدگاه، یهودیان باید همواره آماده «هولوکاست بعدی» باشند؛ باوری که به‌گفته متفکر فرانسوی دومینیک ویدال، «خلاصه ناب صهیونیسم تجدیدنظرطلب آمیخته با لیبرالیسم افراطی آمریکایی» است.در مقاله معروف «دیوار آهنین» که ژابوتینسکی در سال ۱۹۲۳ منتشر کرد، او صراحتاً نوشت: «توافق داوطلبانه غیرممکن است». به‌زعم او، تا زمانی که فلسطینی‌ها امیدی هرچند اندک به رهایی از سلطه اسرائیل داشته باشند، حاضر به مصالحه نخواهند شد؛ نه با وعده‌های زیبا، نه با تأمین معیشت. چرا که آنها «رعیت» نیستند، بلکه «ملتی زنده» هستند.
ژابوتینسکی به عنوان پدر معنوی جناح راست اسرائیل و بنیان‌گذار جریان صهیونیسم تجدیدنظرطلب، معتقد بود که تنها زمانی می‌توان انتظار تغییر در مواضع فلسطینی‌ها داشت که آنان به‌طور کامل از عبور از دیوار آهنین ناامید شوند. در آن صورت، رهبری از گروه‌های افراطی به جریان‌های میانه‌رو منتقل خواهد شد و امکان گفت‌وگو و توافق متقابل فراهم می‌شود.او نوشته بود: «در آن زمان، ما یهودیان آماده خواهیم بود تا تضمین‌هایی رضایت‌بخش ارائه کنیم تا دو ملت بتوانند در کنار هم، به‌عنوان همسایگانی با روابط خوب، زندگی کنند». اما شرط رسیدن به چنین توافقی، وجود دیوار آهنین است، یعنی قدرتی نظامی در فلسطین که تحت هیچ فشار عربی قرار نگیرد. به‌عبارت دیگر، تنها راه رسیدن به توافق در آینده، کنار گذاشتن تلاش برای توافق در زمان حال است.او باور داشت: «تنها قدرت نظامی است که می‌تواند دولت یهود را ایجاد و حفظ کند.»
از نظریه تا قانون نانوشته
در کتاب «دیوار آهنین: اسرائیل و جهان عرب» نیز آوی شلایم می‌نویسد که ایده ژابوتینسکی برای ساخت دیوار آهنین نظامی، مورد پذیرش گسترده تمامی صهیونیست‌ها قرار گرفت و به‌نوعی به قانون نانوشته صهیونیسم نوین تبدیل شد.بنزیون نتانیاهو، پدر بنیامین، دیدگاه ژابوتینسکی درباره فلسطینی‌ها را چنین خلاصه می‌کند: «نیازی به توضیح بیشتر درباره مسئله عربی نیست. ژابوتینسکی موضع اعراب را بسیار سرسخت و غیرقابل مصالحه می‌دانست، همان‌طور که بسیاری از هم‌نسلانش نیز چنین می‌دیدند. روشن است که تنها چیزی که امروز مانع نابودی ما شده، دیوار آهنینی است که با قدرت خود ساخته‌ایم. چه کسی جرأت دارد از این دیوار دست بکشد؟ چه کسی جرأت دارد آن را تضعیف کند؟».
نتانیاهو؛ وفادارترین شاگرد
بنیامین نتانیاهو در اغلب مناسبت‌ها با افتخار اعلام می‌کند که پیرو آموزه‌های زیو ژابوتینسکی است. او بارها و به‌تفصیل درباره پایبندی اسرائیل به اصل «دیوار آهنین» سخن گفته است.در جلسه‌ای ویژه‌ از نشست عمومی کنست که در تاریخ ۳ آگوست ۲۰۱۶ به مناسبت بزرگداشت ژابوتینسکی برگزار شد، نتانیاهو تأکید کرد که خود را متعلق به جریانی می‌داند که راه او را ادامه می‌دهد. او گفت: «درک میزان تأثیر ژابوتینسکی بر فرهنگ عبری و آگاهی ملی دشوار است… او نقش بزرگی در بازآفرینی توان دفاعی ملت ما، تقویت مفهوم ارتش عبری و نهادینه‌سازی اصل بنیادین دیوار آهنین ایفا کرد؛ اصلی که حتی مخالفان سیاسی‌اش نیز آن را پذیرفتند. امروزه تقریباً کسی را نمی‌توان یافت که با اندیشه‌های ژابوتینسکی مخالف باشد».نتانیاهو همچنین یادآور شد که ژابوتینسکی قرن بیستم را «قرن فریبنده» نامید، چرا که به‌زعم او، این قرن امیدهای قرن نوزدهم را، از جمله ایمان، پیشرفت، لیبرالیسم، روشنگری و آزادی به‌طور کامل بر باد داد. نتانیاهو این خط فکری را پیوندی میان اندیشه‌های ژابوتینسکی و اکنون دانست.او افزود که سیاست‌های خود را در حوزه‌های مختلف از پدرش به ارث برده و پدرش نیز آن‌ها را از ژابوتینسکی گرفته بود. این سیاست‌ها حول محور «تقویت قدرت» می‌چرخند. نتانیاهو در نهایت خود را «شاگرد ژابوتینسکی» معرفی کرد و گفت که در تلاش است تا اندیشه‌ها و مفاهیم او را به واقعیت تبدیل کند.
از مقاله‌ای نظری تا دکترین امنیتی
مفاهیم ژابوتینسکی در ساختار فکری اسرائیل حضوری عمیق دارند و همواره محل بحث و تفسیر بوده‌اند. اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، این است که این مباحث معمولاً در زمان‌هایی به سطح می‌آیند که «مستعمره» با حمله‌ای مواجه می‌شود که احساس ثبات داخلی را به چالش می‌کشد.بر اساس آنچه گفته شد، نمی‌توان نتانیاهو را صرفاً یک سیاست‌مدار عمل‌گرا دانست که با ایجاد بحران‌های داخلی و خارجی به‌دنبال حفظ قدرت است. بلکه او در ذات خود، امتداد مستقیم اندیشهٔ صهیونیسم تجدیدنظرطلبی است که ژابوتینسکی در دههٔ ۱۹۲۰ بنیان گذاشت.ایدهٔ «دیوار آهنین» که روزی در قالب مقاله‌ای نظری مطرح شد، اکنون به دکترین امنیتی تثبیت‌شده‌ای تبدیل شده که نسل‌به‌نسل در میان رهبران جناح راست اسرائیل منتقل شده؛ تا جایی که نتانیاهو آن را به محور اصلی رویکرد امنیتی و سیاسی خود بدل کرده است.نفوذ عمیق اندیشه‌های ژابوتینسکی در ساختار اسرائیل نشان می‌دهد که مدیریت منازعه با جهان عرب، هرگز بر پایهٔ مصالحه یا راه‌حل‌های میانه بنا نشده، بلکه بر منطق «برتری نظامی دائمی» و «بازدارندگی مستمر» استوار بوده است. به‌عبارت دیگر، هرگونه گفت‌وگو دربارهٔ توافق سیاسی، تنها پس از تحمیل واقعیت‌های میدانی از طریق «دیوار آهنین» مطرح می‌شود.بنابراین، برای فهم سیاست‌های امروز نتانیاهو باید به این میراث فکری بازگشت. میراثی که همچنان سایه سنگین خود را بر مسیر منازعه عربی_اسرائیلی انداخته و ثبات منطقه را به معادلهٔ قدرت گره زده است.
طوفان الأقصى؛ شکاف در دیوار آهنین
نویسنده در خاتمه یادآور می‌شود که از این منظر، روشن است که شکستن این معادله، مستلزم رویارویی مستقیم با خود «دیوار آهنین» است. نشانه‌های این رویارویی در عملیات «طوفان الأقصى» نمایان شد؛ لحظه‌ای سرنوشت‌ساز که قواعد درگیری را بازتعریف کرد و شکنندگی ساختاری را آشکار کرد که اسرائیل سال‌ها خود را بر پایهٔ آن به‌عنوان «دژ نفوذناپذیر» معرفی کرده بود.
منبع: فارس
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

css.php