پشت پرده خودکشی سریالی کارآفرینان چین
به گزارش خط بازار؛ بخشهایی از اقتصاد – بهویژه املاک و مستغلات – از دوره شکوفایی، به رکودی دردناک رسیده است. جریانهای درآمدی باثبات از میان رفته و سرمایهگذاریهای مطمئن به شکست انجامیدهاند.
در ماههای اخیر، الگویی تلخ در صفحات اقتصادی چین پدیدار شده: نام کارآفرینان پرشور دیروز، نه در گزارشهای تجاری، بلکه در بخش آگهیهای درگذشت دیده میشود. مردانی در اوج دوران حرفهای خود از بامها به پایین پریدهاند و صنایع و جوامع را در بهت و اندوه فرو بردهاند. طی سه ماه گذشته، چهار مورد از این دست ثبت شده است. این مرگها، بهدرستی، بهعنوان تراژدیهای ناشی از مشکلات روانی توصیف شدهاند. اما این روایت، جنبه دیگری از واقعیت را نادیده میگیرد: روحیه کارآفرینی در چین، درست در زمانی که بیش از هر زمان دیگر مورد نیاز است، زیر فشار طاقتفرسا قرار گرفته است.
ترکشهای اهرمهای سنتی چینشرایط اقتصادی چین
موج اخیر خودکشیها در بستری از شرایط کلان اقتصادی خصمانه رخ داده است. بخشهایی از اقتصاد – بهویژه املاک و مستغلات – از دوره شکوفایی، به رکودی دردناک رسیده است. جریانهای درآمدی باثبات از میان رفته و سرمایهگذاریهای مطمئن به شکست انجامیدهاند. مدل سنتی رشد اقتصادی چین، متکی بر املاک، زیرساخت و نیروی کار ارزان، به مرزهای انتهایی خود رسیده است.
شی جینپینگ اکنون مسیری تازه را با شعار «رشد باکیفیت» دنبال میکند که فناوری محور اصلی آن است. اما این مرحله دقیقا به همان چیزی نیاز دارد که کارآفرینان بخش خصوصی چین همواره فراهم کردهاند: نوآوری بیوقفه، انگیزهای خستگیناپذیر و توانایی شناسایی و تصاحب بازارهای نوظهور. با این حال، امروز نتایج یک تحقیق نظارتی، تغییر در فضای سیاسی محلی یا بحران نقدینگی کافی است تا یک فصل دشوار کاری را به تهدیدی وجودی برای یک شرکت خصوصی بدل کند.
تنها گزینه پکن
شی بارها اعلام کرده که بخش خصوصی برای اقتصاد چین «ضروری» است و آمارها نیز این گزاره را تایید میکند: بخش خصوصی بیش از نیمی از درآمدهای مالیاتی، بیش از ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی، بیش از ۷۰ درصد نوآوریها، ۸۰ درصد مشاغل شهری و ۹۰ درصد شرکتهای ثبتشده را تامین میکند. با وجود چنین سهم چشمگیری، واقعیت زیسته بسیاری از کارآفرینان چیزی جز امتیازی شکننده نیست.
آنها ممکن است امروز ثروت و نفوذی چشمگیر داشته باشند، اما موقعیت بلندمدتشان بهشدت ناامن است. چرخه عمر شرکتهای خصوصی در چین اساسا کمتر از چهار سال است؛ در حالی که این رقم در ایالات متحده به هشت و در ژاپن به بیش از دوازده سال میرسد. و وقتی کسبوکاری شکست میخورد، اغلب هیچ سازوکار نهادی وجود ندارد که بنیانگذار را از فروپاشی کامل مالی و اعتباری نجات دهد. پکن اخیرا تلاش کرده با تصویب «قانون ترویج اقتصاد خصوصی» بخش خصوصی را دلگرم کند. اگر این اقدام را با چند سال پیش مقایسه کنیم – زمانی که شعار «رفاه مشترک» در صدر بود، سرکوبهای گسترده نظارتی کل بخشها را متلاطم و عباراتی همچون «از ثروتمندان بگیر تا به فقرا بده» (jie fu ji pin) رواج یافته بود – میتوان برای چنین قانونگذاری، ارزشی نمادین قائل شد. اکنون که رقابت آمریکا و چین بهطور قطعی حول فناوری میچرخد، تقویت نوآوری بخش خصوصی حیاتی است؛ این بهترین و شاید تنها منبع پایدار قدرت برای پکن خواهد بود.
پایان معجزه چین؟
اما تمرکز بر بخش خصوصی به تنهایی کافی نیست. کارآفرینان به حمایتهای ملموس و قابل اجرا نیاز دارند: دسترسی عادلانه به اعتبار و چارچوبهای قانونی که اجازه ندهد کسبوکارها شکست بخورند و زندگی بنیانگذاران را به نابودی بکشاند. این موضوع به معنای حمایت از افراد نالایق یا فاسد نیست؛ بلکه برای آن است که مطمئن شویم ریسکپذیران میتوانند پس از شکست، بار دیگر بخت خود را بیازمایند. اگر کسانی که چشمانداز و شجاعت دارند نتوانند به رفتار منصفانه و مسیری آبرومندانه برای خروج از بحران امیدوار باشند، انتخاب عقلانی این خواهد بود که اصلاً ریسک نکنند. چنین حالتی پایان واقعی «معجزه چین» خواهد بود و ریسکهای سیاسیای ایجاد میکند که پکن تاب آنها را ندارد.
چارچوب حقوقی مورد نیاز نیز روشن است: ایجاد نظام ورشکستگی شخصی در سطح ملی که به صاحبان کسبوکار ورشکسته اما صادق اجازه دهد بدهیهای خود را تسویه کنند، در حالی که داراییهای اساسیشان حفظ شود و بتوانند بار دیگر فعالیت کنند؛ همچنین محدود کردن ضمانتهای شخصی برای وامهای شرکتی، بهویژه برای بنگاههای کوچک و متوسط، تا مرز میان تعهدات تجاری و شخصی از بین نرود.
پکن باید مقرراتی شفاف و قابل پیشبینی تدوین کند تا اقدامات اجرایی بر اساس قواعد روشن هدایت شوند. همچنین باید حمایتهای دادرسی عادلانه را برای افراد تحت تحقیق تقویت کند تا از بلاتکلیفی طولانیمدت – که میتواند به اندازه مجازات رسمی آسیبزا باشد – جلوگیری شود. رهبران چین همزمان باید کارآفرینان را شریکانی در شکلدهی آینده کشور بدانند، نه ابزارهایی مصرفی برای رشد، و این اصل را با بازآرایی بنیادین ساختار پاداشدهی بوروکراسی به اجرا درآورند. قوانین مکتوب تا حدی میتوانند موثر باشند؛ اما در چین، انگیزههای سیاسی که بوروکراتها را هدایت میکنند، در نهایت تعیینکننده اجرای قانوناند. قضاوت درباره مدیریت اقتصادی چین نهتنها بر اساس نحوه پاداش دادن به موفقیت، بلکه بر پایه عدالت در مواجهه با شکست صورت خواهد گرفت. اگر صاحبان نفوذ و منابع نتوانند از دادرسی عادلانه یا فرصتی آبرومند برای شروع دوباره بهرهمند شوند، شهروندان عادی چه امیدی میتوانند داشته باشند؟
منبع: تجارت نیوز
برچسب ها :خط بازار ، خودکشی ، شرایط کلان اقتصادی چین ، کارآفرینان چین
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰