وزارتخانه ۱۲ دلاری در ایران!
چیزی از وزارتخانه ۱۲ دلاری شنیدهاید؟ متاسفانه چنین جایی را می توانید در همین حوالی پیدا کنید. با این پدیده عجیب شما را آشنا خواهیم کرد.
کد خبر : 119133
تاریخ انتشار :شنبه 18 مرداد 1404 - 21:33
به گزارش خط بازار؛ گویا این متولیان نامهربان، «روز خبرنگار» را نه برای گرامیداشت حقیقت، که برای خاکسپاری روزنامهنگاری به مسلخ بردهاند! یک میلیون تومان؟ به قدر خرید یک لنگه از یک جفت کفش درجه چندم برای پیادهروی در خیابان خبر و فرهنگ. وصلهای که اینگونه میچسبد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
آقای وزیر! این ۱۲دلاری که بر پیشانی خبرنگاران میکوبید، گویی در اصل مهرهای تأییدی هستند بر یک نفرت فروخورده از اهالی رسانه که اینگونه رونمایی میشود. درد آنجاست که احتمالاً منتظرید تا با این صدقهتان، قلمها برای پابوسی قدمهایتان هم شرفیاب شوند و روی صفحه شما یادگاری بنویسند!
یادتان هست آن روز که نمایندگان، چونان سیلاب رمیده از کوه، از کمیسیون فرهنگی مجلس گریختند؟ به زحمت کمیسیون فرهنگی عضو گرفت و به سختی شکل کمیسیون پیدا کرد. ما از همانجا و پیش از آن، دریافته بودیم که انگار فرهنگ در این دیار، مهمان ناخواندهای است که نهتنها در را به رویش باز نمیکنند، بلکه دربانها را هم به جانش میاندازند! سینما، تئاتر، نقاشی، و حالا قلم ما… همه را با چوب بیمهری و حالا با این توهین راندهاید.
وزارت ۱۲ دلاری؛ از لپتاپ تا یک میلیون تومان!
این چه متولیای است که در هر مناسبتی از اشتباهات مسئولین، در معاونت مطبوعاتی، به جای آب خوردنی، پند مراقبت و سانسور – به سبک پلیس خوب – به خورد رسانهها میدهد که تمام مسئولیت اشتباهات آقایان را به دوش بکشند، آرامتر نقد کنند، فلان مسئله را مدنظر داشته باشند و… و بعد در وعدهای دیگر، با همان رسانه، اینچنین میکند؟ یک بار، فقط یک بار هم نشده که تصمیمگیران را، آن ارباب تصمیم را، چون شاگردانی سربهزیر بنشانید و بگویید: «با رسانهها چنین کنید، حقیقت را تاب آورید، مسئولیت کارهایتان را بپذیرید!» تا اینقدر شما را و ما را به دردسر نیندازند.
اما نه! اینجا روزنامهنگار، جایی جز حاشیه نگاه مسئولان ندارد. اگر از درد خلق بگوید، تازیانهاش میزنند، و اگر سکوت کند، نان از کفش میربایند! تجلیل از او هم میشود همین که اخیراً به حساب خبرنگاران و غیرخبرنگاران ریختهاید. یک میلیون تومان!
به خاطر خودتان میگوییم که مبادا این کارتان را هم، نامه عملکردش کنید و بفرستید دست مقامات بالادستی. آبروی وزارتخانهتان را با این ده دلاری نبرید. شما از لپتاپ های دوران اصلاحات، کار را رساندید به یک میلیون تومان. پیشرفت بزرگ در حرکت به عقب. این درد بین خودمان میماند.
رونمایی از نگاه واقعی به رسانه
ای کاش این پولکهای ناچیز به دست خبرنگاران نمیرسید! که عمدتا هم جیب همان «غیرخبرنگاران» رفته است که از شنیدن واژه «تیتر» و «لید»، بهتزده میمانند و هنگ میکنند! و سامانه شما پر است از غیرخبرنگاران و خالی از روزنامهنگارانی که برای خاطر لیست وزارت ارشاد، روزنامهنگار نشدهاند. اما این رقم رسید به دست عدهای، تا ما بفهمیم که در نگاه شما، قلم و حرمتش به قدر یک تکه نان خشک هم ارزش ندارد! این یک رونمایی بزرگ بود از نگاه واقعی متولیان رسانه به رسانه!
شما کجا، این عددها کجا؟
عجیب است اکثر شما که جیبهایتان از میلیونها تومان پاداشهای ماهانه پر است، چگونه ناگهان «یک میلیون تومان» برایتان مفهوم شد؟ عجیب است که در برابر گرانیها و نگرانیهای گریبانگیر مردم و کاهش بی ترمز ارزش پول مملکت، هنوز چنین عددهایی را به خاطر دارید. این عددها برای شما، سالها پیش تر گموگور شده! بگویید، این ایده از کدام ذهن بیزار از رسانه تراوش کرد؟ کدام شورا آن را مهر تأیید زد؟ و وقتی امضا کردید، چه حالی داشتید؟ یا رسماً و خیلی جدی به فکر رسانهها باشید و تمامش کنید، یا اگر اندک علاقهای به رسانه دارید، خیلی جدیتر به فکر آن ایدهپردازان و اتاقهای فکرتان باشید. وزارتخانهتان را به ۱۰ دلاری فروختهاند.
اما این عدد، یک جای کار بسیار ارزشمند است و حماسهساز؛ شاید بانی خیر باشد که یادتان بیفتد در میان این ملت، چه بسیارند پدران و مادرانی که در حسرت همین عددها و رقمها هستند و چه بسیار شدهاند آنها که از پس خرید بلیت روزانه اتوبوس و مترو هم برنمیآیند.

جنگ ۱۲ روزه را یاد دارید؟
یادتان هست؟ یا عمداً فراموش کردهاید؟ آن روزها که موشکها از آسمان میبارید و ترکشها شیشههای خبرگزاریها را میشکست، رسانهها بیدستور، بیحکم، بیتوقع «یک میلیون تومانها»، خودجوش به میدان آمدند. همانها که اولین قربانیان تعدیل نیرو بودند، چون «منابع درآمدیشان» در همان روزهای اول جنگ، ناگهان «هیچ» شد!
حالا، پس از این همه سال، حمایت شما از رسانهها چیست؟ کاش به جای این «مزد مسخره»، تعداد ده خبرنگار واقعی – نه از آن اسامی لیستپُرکن – را انتخاب میکردید و با عددی که «شان وزارتخانهتان» را به لجن نکشد، از آنها تقدیر میکردید. باقی بودجه را هم – اگر واقعاً دغدغه ملت را دارید – خرج درمان دردهای مردم میکردید که صدها بار بیشتر از اهالی خبر هم معیشتشان در تنگناست.
کدام صندوق، کدام سامانه؟
بفرمایید! در این «سامانه خبرنگاران»، چند نفر از آن باسابقههای اهل قلم، که عمرشان را پای حقیقت ریختند، جایی دارند؟ آمارتان را از لیست کاملی که دارید منتشر کنید. ببینیم چند هزار نفر شغل دیگر غیر از رسانه از آن بیرون میآید و چند هزار نفر از اهل رسانه، نامشان آنجا نیست. تازه برای آنها که اهل خبرند و نامشان هم در لیستتان آمده، کم گذاشتهاید و همان عدد را هم منظم پرداخت نکردهاید که دست همه لیستتان را بگیرد.
در برابر رقبای میلیوندلاری
کاری کردهاید عجیب، و در واقع دارید فریاد میزنید که دنیا بداند در برابر میلیونها دلار رقبا و دشمنانتان برای ایراناینترنشنالها و رسانههای معاند، شما هم ده دلار به خبرنگارانمان داده اید! نمیدانید که این رسانههای بیگانه فارسیگو، با خبرنگارانی که تا دیروز برای همین سرزمین قلم میزدند، بهرهبردار همین نگاه تحقیرآمیز شما به خبرنگاران هستند؟ حرمت نگه دارید، آقای ارشاد! این قلمها، با و برای یک میلیون تومانهای شما شکل نگرفتهاند، اگر توان و عرضه و لیاقت داشته باشند، و به شرطی که تبدیل به شعار نشود، به عشق مردمند. و چونان آخرین نگهبانان آتش حقیقت، امیدواریم بتوانیم صدای دلشان را فریاد کنیم.
بارانهای موسمی و طوفانهای دائمی
در این سرزمین، گاه بارانهای موسمی فهم و احترام میبارد، اما حالا طوفانهای دائمی بیمهری و کینهورزی به رسانه فرا رسیده. وزارت ارشاد! شما که هوای قلم نداری، لااقل این باد نفرت را مستقیم به رخمان نکوب! ما خشمگینیم، نه از یک میلیون تومان، که از آن نگاه خالی از احترام که چون مُهری از ننگ، بر پیشانی فرهنگ این دیار نشسته. بدانید که آن که ضرر کرده، شمایید؛ با رونمایی از تدبیر ۱۰ دلاریتان.
در برابر چنین فاجعهای، دیگر تعارف روا نیست. یا همه یک میلیون تومانها را پس بگیرید، یا اگر بنای تمجید دارید، واقعاً تمجید کنید. تحقیر و توهین هیچگاه مترادف تمجید نخواهد بود. اگر شما اینگونه آموختهاید و اینگونه با شما برخورد شده است، به خودتان برمیگردد.
این نوشته را روزنامهنگاری نوشته که تاکنون ریالی از ادوار وزارت ارشاد نگرفته است. همان لیستتان را می توانید چک کنید. نه اینکه آزاده مرد و وارسته باشد؛ نه؛ حوصله کار اداری و دردسر فرم پرکردن و اینها را ندارد. بعد از بیست سال روزنامه نگاری هنوز ثبت نامش در سامانه، ناقص مانده. پس خیالتان راحت. همچنان به شخص او چیزی نمیرسد. همه چیز به شخصیت و شأن و وزارتخانه برمیگردد.
منبع: تابناک
برچسب ها :وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰