مردم ایران؛ موش آزمایشگاهی در دوران پهلوی

«در سال ۱۳۵۶ ایران هنوز در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک به بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال را دارا بوده است.» این نتیجه بخشی از تحقیقات جان فوران جامعه شناس آمریکایی است.
کد خبر : 94942
تاریخ انتشار :یکشنبه 21 بهمن 1403 - 19:31
به گزارش خط بازار؛ بعد از سه ساعت گشت و گذار تو قاب گوشی، با طنازی و حال خوب با نیت راضی کردن مادرش گفت: «مامان میخوام برم دندونامو لمینت کنم؛ ۵ – ۴ دندونپزشک خوبم پیدا کردم. بنظرت کدومو انتخاب کنم؟»قبل از اینکه مادرش جوابی بدهد؛ مادربزرگش به او گفت: «بچه‌های این دوره و زمونه از سر سلامتی دنبال ور رفتن با خودشونن. زمان ما یه نفر دندون درد می‌گرفت انقدر باید به خودش می‌پیچید و عفونت می‌گرفت تا بمیره. اون موقع دکتر نبود که …»
مادر بزرگ راست می‌گفت. تاریخ و دست نوشته‌های قدیمی و حتی خاطرات ثریا هم مانند فیلم‌های سیاه و سفید، چهره‌ای چرک و کثیف از وضعیت بهداشت و سلامت مردم در دوران پهلوی نمایش می‌دهد.
عفونت‌هایی که در گذشته جان مردم را می‌خورد
به شهادت تاریخ، کمبود پزشک متخصص، عدم دسترسی به دارو، فقدان مراکز پزشکی معتبر، عدم وجود بیمه‌های درمانی و … در زمان پهلوی، تنها بخشی از مشکلات مردم در زمینه بهداشت و درمان بوده است.
در واقع در آن زمان کمبود امکانات درمانی، مانند بیماری خوره جان مردم خصوصا کودکان را می‌خورد؛ به طوری که در تاریخ آمده است: «در زمان قاجار و پهلوی تعداد زیادی از کودکان و نوزادان به دلیل نبود واکسن و ابتلا به بیماری‌های عفونی محکوم به مرگ می‌شدند؛ به‌طوری که کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شد که دست‌کم یک کودک از دست رفته نداشته باشد.
بنابر یافته‌ها و تحقیقات جان فوران جامعه شناس آمریکایی؛ «در سال ۱۳۵۶ ایران هنوز در خاورمیانه بدترین نسبت پزشک به بیمار، بالاترین نرخ مرگ و میر نوزادان و اطفال و پایین‌ترین نسبت تخت بیمارستان به جمعیت را دارا بوده است.»
مردم ایران؛ موش آزمایشگاهی پزشکان فیلیپینی
در دهه‌های پیش از انقلاب اسلامی، سیستم بهداشت و درمان در ایران با محدودیت‌های بسیاری مواجه بود. یکی از مسائل اساسی در این زمینه، کمیت و کیفیت پزشکان بود که تأثیر بسیاری بر کیفیت و دسترسی به خدمات پزشکی داشت.
یکی از بزرگترین معضلات مردم در دوران پهلوی؛ کمبود پزشک و طبابت پزشکان هندی، فیلیپینی و پاکستانی در ایران بود. در آن زمان ۱۱ هزار پزشک در کشور وجود داشت که نیمی از آنها در تهران بودند.
آنتونی پارسونز، سفیر سابق انگلستان در ایران در بخشی از خاطرات خود در مورد اوضاع نامطلوب بهداشتی و کمبود پزشک در دوره پهلوی می‌گوید: «حوالی سال ۱۳۴۵، ایران فقط یازده هزار پزشک داشت که نیمی از آنها خارجی بودند؛ در حالی که ایران حداقل به ۵۰ هزار پزشک نیاز داشت. از مجموع این ۱۱ هزار پزشک حداقل نصف آنها در تهران کار می‌کردند، چرا که از طریق کار خصوصی می‌توانستند جیب‌هایشان را پر کنند.»
اما نکته حائز اهمیت در خصوص پزشکان خارجی در ایران این بود که آنها تجربه طبابت نداشتند. این پزشکان از دانش کافی برخوردار نبودند و این امر باعث می‌شد حوزه درمان با مخاطره جدی روبه‌رو باشد؛ چراکه نظام آموزشی کشورهایی مانند هند و پاکستان متفاوت از کشور ایران بود.
در این کشورها دانشجویان پزشکی پنج سال دوره پزشکی را به صورت تئوری و دو سال کارورزی بالینی را نمی‌گذراندند؛ اما وارد محیط کار می‌شدند. این پزشکان با این میزان از تجربه پزشکی بیماران ایرانی را درمان می‌کردند و پس از دو تا سه سال به کشورشان بازمی‌گشتند.
مادرانی که در هنگام زایمان جان می‌دادند
یکی دیگر از معضلات استفاده از پزشکان فیلیپنی و هندی در کشور این بود که نه مردم زبان آنها را متوجه می‌شدند و نه آنها زبان مردم را، این موضوع برقراری ارتباط بیمار و طبیب را مختل کرده بود. این شرایط باعث ایجاد بحران در سیستم بهداشت و درمان ایران شد و ناامیدی و بی‌اعتمادی مردم به خدمات بهداشتی و درمانی را به همراه داشت.
این وضعیت نه تنها باعث کاهش کیفیت خدمات پزشکی شد، بلکه بر میزان بیماری و مرگ و میر را در کشور افزایش داد؛ برای نمونه در سال ۱۳۵۵، ۲۵۵ مادر جان خود را هنگام زایمان از دست دادند. در آن زمان به دلیل کمبود پزشک متخصص، بیشتر زایمان‌ها را ماماهایی انجام می‌دادند که اکثراً بی‌سواد بودند و از اصول بهداشتی اطلاعات کمی داشتند.
زنان نیز به شیوه‌های سنتی برای مراقبت از سلامت خود و نوزادانشان روی می‌آوردند و تأمین بهداشت زنان و کودکان با چالش‌هایی مواجه بود.

تهران؛ مهد بهداشتی ایران در دوران پهلوی غرق در بیماری

مردم تهران در طول دوره پهلوی در رنج و عذاب ناشی از کمبود امکانات بهداشتی به‌سر می‌بردند. ثريا اسفندياري، همسر دوم محمدرضا پهلوی در خاطراتش می‌گوید: «در سال ۱۳۳۳، در تهران فقط يك بيمارستان دولتي وجود دارد كه آن هم فاقد اتاق عمل است.
يك بيمارستان هم برای مادران فقير و فرزندانشان پيش‌بينی شده كه از پنج سال پيش تا حالا، فقط شالوده‌ آن را ريخته‌اند.» او در ادامه خاطرات خود می‌گوید: «در سال ۱۳۳۳، از يک پرورشگاه، بدون اطلاع قبلی بازديد می‌كنم و بچه‌هايی را می‌بينم كه تمام بدنشان پوشيده از چرک و دمل است».
ثریا اسفندیاری این وضعیت را به خانه مرگ تشبیه می‌کند و می‌نویسد: «میزان مرگ و مير اين خانه‌ مرگ به‌مراتب بيشتر از خانه‌ سالمندان» است. تازه این وضعیت پایتخت کشور بود.
طبابتی که به برف زمستان بند بود
در آن زمان بیشترین رنج نبود امکانات بهداشتی متوجه روستاهای کشور بود. در روستاها، بهداری‌ها در فصل زمستان به حالت نیمه تعطیل در می‌آمدند و پرستارانی که مسئول بهداری یک روستا بودند به علت بارش سنگین برف و نبود جاده و راه های مواصلاتی مناسب از رفتن به روستا باز می ماندند و یک روستا تا چند ماه پرستار و بهیار نداشت.

آرایشگرانِ طبیب

کمبود پزشکان باعث می‌شد مردم راه‌های سنتی را برای درمان بیماری‌های خود استفاده کنند. آنها با مراجعه به آرایشگاه‌ها یا عطاری‌ها بیماری‌های خود را درمان می‌کردند؛ کاری که پیامدهای مهلکی برای فرد و جامعه داشت.
جان مردم اسیر سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد پهلوی
عدم توسعه مناسب در زمینه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی برای آموزش پزشکی از دلایل اصلی کمبود پزشک و به تبع آن امکانات درمانی بود. سیاست‌ها و برنامه‌های آموزش پزشکی برای تأمین نیروی کار پزشکی مورد نیاز جامعه، کافی نبود.
این امر باعث کمبود پزشکان در کشور شده بود و تأثیر مستقیمی بر دسترسی به خدمات پزشکی و سلامت عمومی مردم داشت. کمبود شدید نیروی انسانی در بیشتر نقاط کشور «به‌ جز شهر تهران» چشمگیر بود؛ به‌گونه‌ای که در اواخر رژیم پهلوی ۱۴ هزار پزشک « به ازای هر ده هزار نفر حدود ۳/۹ پزشك» در ایران وجود داشت که ۷ هزار نفر از آنها پزشکان غیرایرانی و ۷ هزار نفر آنها ایرانی‌تبار بودند.
در حقیقت سیاست‌گذاری نامناسب باعث جذب هزاران پزشک خارجی شد که عمده آنها در سطح کارشناسی پزشکی بودند. علاوه بر این، کمبود تجهیزات پزشکی و محدودیت‌ دسترسی به منابع مالی نیز از موانع اصلی برای بهبود وضعیت پزشکی در آن دوره بوده است.
حاصل سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد نظام سلامت در قبل از انقلاب اسلامی این بود که در سال تحصیلی ۱۳۵۵ _ ۱۳۵۴ فقط ۹ دانشکده پزشکی، ۴ دانشکده دندان‌پزشکی و ۳ دانشکده داروسازی در کشور وجود داشت.

پیشرفت نظام سلامت ایران پس از پیروزی انقلاب

پس از پیروزی انقلاب با ساخت و تجهیز دانشگاه‌های علوم پزشکی و نشستن جوان‌های ایرانی بر سر کلاس‌های درس؛ روز به روز عرصه برای پزشکان خارجی در ایران تنگ تر شد.بیمارستان‌ها‌، مراکز درمانی، کارخانه‌ها و آزمایشگاه‌های تولید دارو، اورژانس پیش بیمارستانی، داروخانه‌های، دانشگاه‌های علوم پزشکی و… نیز به تدریج افزایش پیدا کردند. به طوری که امروزه بیش از ۲۰۰ هزار پزشک عمومی و متخصص در سراسر کشور فعال و بیش از ۷۰ هزار دانشجو رشته پزشکی پشت نیمکت‌های همین کشور در حال تحصیل هستند.
منبع: فارس
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

css.php