خط بازار
اخبار

طرح تجزیه ایران چگونه توسط رهبر انقلاب شکست خورد

به گزارش خط بازار؛ جنگ دوازده‌روزه تحمیلی، بار دیگر آزمونی تاریخی برای جمهوری اسلامی ایران بود؛ آزمونی که در آن، نقش رهبری انقلاب اسلامی در فرماندهی کل قوا و هدایت جامعه بیش از هر زمان دیگری آشکار شد. از آرام‌بخشی به مردم در ساعات نخست حمله، تا انتصاب سریع فرماندهان، سازماندهی ضربات متقابل موشکی و ایجاد انسجام ملی، همگی بیانگر مدیریت هوشمندانه و کنشگری راهبردی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است. در این میان، دشمنان نه‌تنها در میدان نبرد که در روایت و بازتاب جنگ نیز ناکام ماندند و بار دیگر مشخص شد که «اتحاد مقدس» ملت ایران در سایه رهبری، سدّی فولادین در برابر نقشه‌های تجزیه‌طلبانه و راهبردهای خصمانه است.به همین جهت، برای واکاوی ابعاد مختلف این رخداد و نقش محوری رهبر انقلاب در آن، در محورهای زیر با سردار سنایی‌راد معاون سیاسی دفتر عقیدتی فرماندهی معظم کل قوا به گفت‌وگو نشستیم.* تدابیر رهبر انقلاب در مدیریت و فرماندهی جنگ دوازده‌روزه* ضربات موشکی ایران و تغییر موازنه نبرد* نقش پیام‌های رهبر انقلاب در آرامش جامعه و انسجام ملی* ابتکار رهبر انقلاب در روایت پیروزی و ناکامی دشمن در جنگ روایت‌ها* تصمیم راهبردی «قطع جنگ» و تفاوت آن با آتش‌بس* ردّ شایعه تحمیل توقف جنگ بر نیروهای مسلح* جایگاه هویت ملی در اندیشه رهبر انقلاب و دفاع از ایران* راهبرد دشمن پس از ناکامی نظامیمشروح این گفت‌وگو که دو هفته پیش انجام شده، به شرح ذیل است:

ابتدا خدمت شما سلام عرض می‌کنم سردار. بسیار خوشحالیم که در خدمت شما هستیم. با توجه به رخدادهای دوازده‌روزه اخیر، نقش و شیوه مدیریت رهبر انقلاب در مواجهه با این جنگ تحمیلی را توضیح دهید: چه اقداماتی زیرساختِ واکنش سریع و مقتدر جمهوری اسلامی را فراهم کرد، واکنش رهبر معظم انقلاب در روزهای نخست چه ویژگی‌هایی داشت و چگونه هماهنگی بین رهبر انقلاب، نیروهای مسلح و مردم موجب تغییر روند نبرد و انسجام ملی شد؟سردار سنایی‌راد: از اینکه توفیق خدمت به شما عزیزان را دارم، خدا را شاکرم و از مجالی که در اختیار بنده گذاشته‌اید سپاسگزارم.متأسفانه در واکاوی و تبیین نقش فرماندهی معظم کل قوا در دفاع مقدس دوازده‌روزه، معمولاً صرفاً از همان روزی شروع شده که دشمن ضربهٔ اول را زد و حضرت آقا پیام دادند تا آرامش مردم را تأمین کنند و سپس فرماندهان منصوب شدند؛ درحالی‌که اگر بخواهیم واقعاً انصاف را رعایت کنیم، باید به قبل از جنگ نیز پرداخت. در این جنگ ما توانستیم ضربِ «شصت موشکی» به دشمن وارد کنیم؛ این اقدام در میدان عمل، زمانی که به دو قدرت متخاصم شلیک شد، در تاریخ شکلی افسانه‌ای خواهد یافت. آماده‌سازی کشور، فراهم‌کردن این توان نظامی و دادن اعتمادبه‌نفس برای شلیک، همه به اقداماتِ قبل از آغاز جنگ بازمی‌گردد.

رهبر انقلاب چگونه زمینه مقابله با اسرائیل را پیش از جنگ تدارک دیدند؟

حضرت آقا شجاع‌اند و از شجاعت افرادی همچون شهید حاجی‌زاده استقبال می‌کردند؛ به ایشان میدان می‌دادند، حمایت و پشتیبانی می‌کردند تا دست ما پر شود. پیش از ایشان نیز شهید تهرانی‌مقدم را داریم. باید خاطرنشان کرد که حضرت آقا نه‌فقط خود شجاع‌اند، بلکه از افراد جسور و شجاع خوششان می‌آید. برای مثال، یکی از ویژگی‌های شاخص شهید سلیمانی از نظر حضرت آقا، شجاعت وی بود — شجاعتی که او را به رفتن به عمق و توسعهٔ نفوذ منطقه‌ای سوق داد، از مبارزه با اشرار داخلی تا مقابله با جریان‌های تکفیری و صهیونیستی.به‌نظر من، نقش حضرت آقا باید پیش از درگیری مستقیم با رژیم اشغالگر و ایالات متحده دیده شود؛ هرچند ضربهٔ اول دشمن شوکی به ما وارد کرد، اما به‌واسطهٔ برنامه‌ریزی‌ها و آمادگی‌های پیشین، توانستیم از آن عبور کنیم. لذا اگر صرفاً از روزِ بیست‌وسوم خرداد به بعد قضاوت کنیم، به رهبری اجحاف شده است؛ زیرا توانایی‌ها و ظرفیت‌هایی که پیش از آن شکل گرفته بود، زمینهٔ مقابلهٔ ما با رژیم صهیونیستی و حامیانش را فراهم کرد و به ما امکان داد ضرباتی متقابل وارد کنیم.در این نبرد، اعضای دیگری از ناتو نیز به‌صورت ظاهری حضور داشتند؛ به‌طور کل ما سه ضلع شرارت را شاهد بودیم: اسرائیل، آمریکا و خائنان داخلی — که چونان یک ائتلاف عمل کردند.
اما وقتی لایه‌های پدافندی تقویت شده و رهگیری موشک‌های ما را رصد می‌کنیم، ردّ پای سایر کشورهای عضو نیز دیده می‌شود. لذا ما باید نقش رهبری را از زمانی که آن آمادگی‌ها را فراهم کرده تا به اینجا بررسی کنیم. اما خب، از شروع «دفاع مقدّس دوازده‌روزه» که شما اشاره کردید، جوانان امروز ما نیز ناظر بوده و یافته‌هایی دارند. درست است؛ با شروع جنگ در سطح راهبردی غافلگیری نداشتیم، اما در سطح تاکتیکی غافلگیری وجود داشت.تصور عمده بر این بود که مراکز هسته‌ای، هستهٔ اصلیِ آماج حمله خواهند بود و حداکثر برخی از مراکز نظامی ما هدف قرار می‌گیرند. اما صهیونیست‌ها با به‌کارگیری تجربیات جنگی خود و دیگران — مثلاً عملیات برق‌آسا که علیه مصری‌ها به‌کار رفته و در جنگ جهانی دوم نیز در مقابل فرانسوی‌ها تجربیاتی داشتند — این تجربیات را علیه ما به‌کار گرفتند. تجربهٔ جنگ علیه حزب‌الله نیز برای آن‌ها آموزنده بود: در آنجا از پیجرها برای هدف‌گیری فرماندهان میانه‌رتبه، بمباران ساختمان‌های حزب و در پی آن ضربه به فرماندهان استفاده شد؛ سپس نوبت به افراد دیگری رسید. آن تجربه را خواستند بر ما پیاده کنند.حتی وقیحانه قصد داشتند رهبری را نیز مورد هدف بگیرند — که علناً هم اعلام کردند. همچنین تجربهٔ «وعده‌های صادق ۱ و ۲» را علیه ما به‌کار گرفتند.

بررسی نقش کلیدی رهبرانقلاب در شکست طرح تجزیه ایران

به‌هرحال، زیر ضرب بردن پایگاه‌های اصلی موشکی ما — مانند پایگاه مقدم در غرب کشور — تجربه هایی بود که در عملیات وعده صادق یک و دو علیه ما بکار گرفتند و تمام توان هوایی‌شان را با پشتیبانی و حمایت آمریکایی‌ها به میدان آوردند. یعنی باید گفت که تمام سرمایهٔ راهبردی تهاجمی‌شان را علیه ما به‌کار گرفتند و بر اساس مفروضاتی که هرکدام اگر محقق می‌شد، می‌توانست به تحقق نقشه‌ای که برای ما چیده بودند کمک کند. هدف نهایی‌شان نیز تجزیهٔ ایران بود.به خیال آنها شوک اولیه و فلج‌سازی سامانه‌های کنترل فرماندهی ما، همراه با عملیات ترکیبی علیه پدافند هوایی، امکان دفاع در برابر تهاجم شدید و گستردهٔ آنها را کاهش می‌داد؛ این خلأ امنیتی از منظر آنها می‌توانست زمینه‌ساز یا جرقه‌ای برای شورش داخلی باشد. یکی از مفروضاتشان این بود که شرایط داخلی ایران مستعد بروز شورش است و بر اساس این مفروضه، گمان می‌کردند که روز دوم کار تمام است؛ زیرا نیروی دفاعی باقی نمانده است و این خلأ امنیتی می‌توانست موجب شورش شود؛ از همین‌رو آنان به‌دنبال تعیین جایگزین برای حاکمیت بودند. همچنین فکر میکردند آن شورش داخلی می‌توانست مقدمه‌ای برای مداخلهٔ گروهک‌های ضدانقلاب، براندازان و تجزیه‌طلبان باشد و در نتیجه خود این میتوانست نقشهٔ راهبردی آنها برای منطقه محقق سازد؛ هدف از آن نقشه راهبردی هم تجزیهٔ کشورهای اسلامی و شکل‌دادن به «خاورمیانهٔ جدید» و «اسرائیل بزرگ» بود که قدرت اصلی منطقه باشد و امروز رقیب و دشمنی به اسم جمهوری اسلامی ایران دارد که نه تنها خودش موضع تقابلی دارد، بلکه احیابخش جریان مقاومت اسلامی نیز میباشد. بنابراین، اگر چنین اتفاقاتی رخ می‌داد، به تحقق نقشهٔ راهبردی دائمیشان کمک می‌کرد.
لذا یکی از عوامل اصلی که توانست این نقشه را به‌هم بریزد، رهبری فرماندهی کل قوا بود.
به هر حال وقتی فرماندهان ترور شدند — و تعداد قابل‌توجهی از آنان در همان دقایق اولیه حمله هدف قرار گرفتند — در چند ساعت بعد فرماندهان جدید نصب شدند و پیش از آن نیز پیام رهبری هم آرامش به داخل جامعه داد و هم زمینهٔ بسیج را فراهم کرد. از همین‌جا می‌توان گفت کلید تشدید انسجام اجتماعی زده شد؛ جایی که حضرت آقا به میدان آمدند و اعلام کردند که در این ماجرا گریبان دشمن را رها نخواهیم کرد و فرمودند که دشمن اشتباه کرده است. این رفتار رهبری آرامشی از جنس همان آرام‌بخشی حضرت امام در آغاز جنگ تحمیلی هشت‌ساله بود؛ آنجا که فرمودند «دیوانه سنگی به چاه انداخته — چنان سیلی بزنیم که نتواند بلند شود.» دقیقاً از همین موضع، رهبری به جامعه آرامش داد.سازماندهی از انتصاب فرماندهان در عرصهٔ نظامی کلید خورد و با هدایت و رهبری ایشان، ساعاتی پس از انتصاب، اولین امواج تهاجم موشکی آغاز شد. مجدداً با پیام تلویزیونی به مردم آرامش دادند که رزمندگان در حال اقدام‌اند و در واقع نوعی اطمینان‌بخشی به مردم بود که ما توان مقابله را داریم و این درحالی بود که در دو ـ سه روز اول نبرد، صهیونیست‌ها در عرصهٔ هایی حجم آتش برتر و اشراف اطلاعاتیِ بالاتری داشتند و اما از روز چهارم ـ پنجم نبرد ما موازنه را تغییر دادیم.
با وجود این، رهبری در میدان حضور داشتند و همان‌طور که از کمینگاه بیرون آمدند، عنصر بعدی مقاومت ـ یعنی تقویت انسجام اجتماعی ـ را نیز مورد عنایت قرار دادند. در عرصهٔ نظامی نیز، در جایگاه فرماندهٔ کل قوا، ایشان هدایت و رهبری مقابله با نقشهٔ دشمن را بر عهده داشتند؛ بنابراین باید این نقش‌های متوالی و اقداماتِ همزمانِ ایشان در رهبری جامعه و فرماندهی نظامی را مدنظر قرار دهیم.

نقش رهبرانقلاب در میدانی‌ترین و دیپلماتیک‌ترین ابعاد جنگ

واقعیت این است که در شرایط بحرانی، رهبری نقش کلیدی دارد.سراغِ نقلِ تاریخی برویم: شنیده‌اید که در ماجرای مقابله با افغان‌ها پس از اشغال ایران در دورهٔ صفویه، نادرشاه دید که یک افسر قوچانی خوب میجنگد. به افسر قوچانی گفت: « مرد حسابی کجا بودی وقتی افغان‌ها آمدند؟» او پاسخ داد «من بودم، نادر نبود.» و لذا در این جنگ نیز برجستگی نقش رهبری قابل کتمان نیست. حتی از روز دوم ـ سوم، یک حماقتی کردند و آن مطرح کردنِ موضوع ترور رهبری بود که نشان‌دهندهٔ نوعی واکنشِ انفعالیِ دشمن به این نقش بود؛ آن‌ها به اهمیت کارکرد رهبری پی برده و وقیحانه تهدیدشان کردند.به‌نظر من، این موضوع فقط مربوط به مرحلهٔ جنگ نبود؛ حتی در توقف جنگ نیز حضرت آقا در جایگاه فرماندهٔ کل قوا تدبیری اندیشیدند، چرا که ادامهٔ جنگ می‌توانست خسارت‌هایی برای کشور به دنبال داشته باشد. برای همسایگان و دیگران در این جنگ ثابت شد که ما منطقی را دنبال می‌کنیم که دنبال جنگ نیستیم و این رژیم صهیونیستی است که به‌دنبال توسعهٔ تنش و گسترش جنگ است.در همین ماجرا هم رهبری نه‌تنها در هدایت جامعه و مردم نقش‌آفرین بودند، بلکه در عرصهٔ دیپلماسی نیز هوشمندانه‌ هدایت کردند؛ به‌طوری که در دو نشست منطقه‌ای، بیانیه‌هایی قاطع از سوی کشورهای عربی در حمایت از ما و محکومیت رژیم صادر شد — این حاصلِ تدابیر دیپلماتیک بود که بی‌تردید رهبری نقش محوری در آن داشت.

قضاوت‌های سیاسی درباره توقف جنگ ناشی از ناآگاهی است

فارس: گاهاً از سوی برخی افراد شنیده می‌شود که «توقف جنگ» بر نیروهای مسلح تحمیل شد و مطابق خواست رجل نظامی ما نبود؛ چنین چیزی صحت دارد؟ سردار سنایی‌راد: قضاوت‌هایی که گاهی در فضای سیاسی مطرح می‌شود — مثلاً اینکه فلان فرد مانع ادامهٔ حملات رزمندگان بوده است — ناشی از ناآگاهی و گاهی رقابت‌های سیاسی با اهداف جناحی است. فرمانِ جنگ و صلح و هدایت نیروهای مسلح در اختیارِ رهبری است؛ ایشان در جایگاه فرماندهی کل قوا هستند؛ بنابراین این‌ از همان جنس قضاوت‌هایی است که قبلاً نسبت به فرماندهان شهید ما داشتند و بعداً معلوم شد که جفا در حق این عزیزان بوده است. سردار رشید، رشیدی بود؛ شهید باقری_ برادر شهید حسن باقری_ از یک ژن با یک ویژگی مشترک بودند؛ البته شهید محمد باقری تجربه بیشتری داشت. و لذا آنجه در مورد این‌ها آن زمان گفته میشد، برداشت ناقصی از واقعیت های میدانی بود که به‌دلیل ضعفِ اطلاعات گاهی ادعاهایی مطرح می‌شد که هیچ نسبتی با واقعیت های میدانی نداشت. و لذا در همین ماجرا هم شما شک نکنید که فرماندهان نیروهای مسلح ما بجز فرمان فرماندهی معظم کل قوا چیزی را ملاک نمیدانند. ملاک فرامین فرماندهی کل قوا است که از لحاظ ساختار نیز حاکمیت همین را تعیین کرده است. اما مقطع قطع جنگ؛ در همینجا باید بگویم که من آتش بس را مفهوم دقیقی نمیدانم برای توصیف آنچه اتفاق افتاد.
زیرا آتش‌بس نتیجهٔ توافق و مذاکره است — مستقیم یا غیرمستقیم — که طرفین تخاصم در آن به شروطی متعهد می‌شوند. اما برای ما چنین اتفاقی صورت نگرفته است؛ بنابراین الان در شرایط «قطع جنگ» قرار داریم. در این شرایط، نگه داشتن کشور در وضعیتی آماده برای احتمالِ وقوعِ درگیریِ مجدد یک اقدام راهبردی است که اکنون با تدابیر فرماندهٔ کل قوا و فرمایشات ایشان در حال پیگیری است.حضرت آقا بر اتحاد ملی تأکید کردند؛ این «اتحاد مقدس» سپرِ فولادیِ دل‌ها در برابر تهاجم دشمن است. و لذا خود این آماده‌نگه‌داشتنِ کشور است؛ زیرا اگر رژیم صهیونیستی بخواهد مرتکب حماقتی شود، ما باید آماده باشیم. یکی از آفات و خطرهای گذار از وضعیت جنگ به وضعیتِ قطعِ جنگ این است که آمادگی‌ها از بین برود؛ بنابراین حفظ آمادگی در دورهٔ قطع جنگ اهمیت راهبردی دارد.و لذا در همین شرایط نیز نیروهای مسلح با تدابیر و فرامین ایشان اقداماتی انجام دادند و می‌دهند تا اگر احیاناً جنگی رخ داد، بدانند چگونه عمل کنند. هم‌زمان باید در سطح ملی مردم را نگه داشت و پیام‌های بین‌المللی و منطقه‌ای را نیز برای همراه‌کردن افکار عمومی داخلی و بین‌المللی مدیریت کرد. وقتی به پیام‌های رهبری نگاه می‌کنید می‌بینید که ایشان نقش محوری دارند و هدایت و راهبری را به‌طرزی احسن انجام می‌دهند.این‌که گاهی برخی مسئولان مرتب اصرار دارند و تأکید می‌کنند «با هماهنگی رهبری» من قائل به این هستم که لازم نیست همه جا تأکید شود؛ زیرا هر کس مسئولیت خود را باید به عهده بگیرد. اما واقعیت این است که همین موضوع طوری اذعان به یک واقعیت نیز میباشد و آن واقعیت این است که ایشان در همه امور نقش خطیر و راهبردی خودشان را به نحو احسن پیش میبرند.
جامعهٔ امروز ما، به‌ویژه جوانان، ناظرند و به موازات انسجام اجتماعی و اتحاد ملی، ما شاهد نمایش اقتدار نظام نیز بودیم که باز حاصل ابتکار و کنشگری رهبری است. برخی می‌گویند واکنش رهبری؛ من این تعبیر را جالب نمی‌دانم، زیرا آقا خود کنشگرند و کنشِ رهبری دقیق‌تر باید تعبیر شود: حاصلِ کنشگری رهبری، همین اتحاد و انسجام است. حفظ آمادگی‌ها و حتی منفعل‌سازی دشمن نیز از نتایج آن تدابیر است.

نقش حیاتی رهبرانقلاب در تثبیت روایت ظفرمندانه جنگ تحمیلی

خیلی‌ تلاش کردند روایتِی از جنگ را به سود خود بسازند، اما رهبری ضمن فرماندهی نیروهای مسلح و اینکه حواسشان به اتحاد و انسجام داخلی هم بود، از روایت جنگ نیز غفلت نکرد. لذا در اولین پیام پس از قطعِ جنگ، ایشان بلافاصله پیروزیِ ایران را تبریک گفتند — یعنی روایت ظفرمندانهٔ از اتفاقی که افتاده. دشمنان حتی در بازتابِ این واقعه نیز شکست خوردند.شما مثلاً در اربعین، بازتابِ جنگ دوازده روزه تحمیلی را ببینید چه بوده است. یک نفر می‌گفت در زمان جنگ نرخ خدمات طبقات دوم رستوران‌های جنوب لبنان بالاتر بود؛ چون مردم می‌رفتند تا شب از موشک‌باران تماشا کنند؛ می‌گفتند باید هزینهٔ تماشا را هم بدهی وگرنه طبقهٔ اول چایت را بنوش و التماس دعا — این قضاوت بیرونی نسبت به رخداد، حاصلِ هدایتِ هوشمندانهٔ حضرت آقا بود.کما اینکه گاهی شما میبینید برخی بیانیه نویسان نوع تفسیری که از این جنگ ارائه می‌دهند ادامهٔ روایتِ دشمن است: فقط بوی یأس و ناامیدی می‌آید. اما حفظِ اعتماد، اعتبار و امید به آینده بخشی از آماده‌نگه‌داشتنِ کشور برای احتمالِ اتفاق بعدی است؛ و این همان چیزی است که ایشان به‌خوبی تدبیر کردند. لذا بخشی از عصبانیتِ دشمن پس از جنگ که از ادبیاتِ نامناسبی نسبت به ایشان به‌کار می‌بردند، ناشی از توفیقات ایشان است و این را ما باید واکنش هیستریک دشمن در مقابل این ایفای نقش جانانه رهبری در دفاع مقدس ببینیم
هرچند خسارت‌هایی متوجه شد، اما خروجی‌ها و دستاوردهای آن ارزشمند و سبب اثباتِ استحکامِ نظام شد — دشمنان احمقانه تصور می‌کردند که با عملیاتِ برق‌آسا شوکی وارد می‌کنند و با آن اختلال ما را زمین گیر خواهند کرد. اما ضربات موشکی ما چنان بود که خودِ افسر اسرائیلی اعلام کرد صحنه‌هایی در تل‌آویو و حیفا را دیده‌اند که پیش از این در غزه دیده بودند. بنابراین امروز باید جنگ را عرصه‌ای ببینیم که در آن نقشِ رهبری بهتر و واضح‌تر دیده شد.یکی از امیدهای واهی دشمنان متاثر از اوضاعِ داخلیِ سال‌های ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱ بود؛ گاهی به خود اجازهٔ اظهارنظرهایی می‌دادند که از نگاه دشمنِ بیرونی، نشانهٔ تزلزل در ارکانِ نظام جلوه کند. شک نکنید که این جنگ بخشی از خطای محاسباتی دشمن را اصلاح کرد — نه فقط در ارزیابی توان موشکی ما، بلکه در محبوبیت و جایگاه رهبری نیز. و ادبیاتِ نامناسبی که علیه رهبری به‌کار بردند، واکنشی هیستریکی که نسبت به ایشان داشتند ناشی از همین عصبانیت بود که میدیدند پیام‌های آقا آرامش‌بخش و اثرگذار است. لذا آن واکنش بخاطر مواجه با این وضعیتی بود که از نگاه دشمنان برای آنها شکست بود و برای ما آورده‌ای ناشی از جنگ.اگر این جنگ رخ نداده بود، شاید بسیاری از مردم و حتی بخشی از نخبگان، عیارِ سرمایه‌گذاریِ نظامی ما در موشک و پهپاد و نیز کارکردِ روشنِ رهبری را به‌آن‌صورت درک نمی‌کردند. یعنی اگر این جنگ اتفاق نمیافتد و این عملکرد و کارکرد رهبری در این عرصه با این شفافیت و نورانیت دیده نمیشد، چه بسا نوع قضات‌های اجتماعی بخصوص در میان نسل جوان ما مثل اکنون نبود.

پاسخی به اظهارات نادرست درباره تحمیل مسائل به رهبر انقلاب

.فارس: برخی اخیرا گفتند که باید از رهبری در بعضی از مسایل جلو بزنیم؛ یا اینکه رهبری در بسیاری از موارد مجبور هستند که از رییس جمهور حمایت کنند و به نوعی سخن میگویند که گویا رهبر انقلاب مجبور به این نوع سبک مدیریتی هستند؛ تحلیلتان از این موضوع چیست؟ سردار سنایی‌راد: همان‌طور که گفته‌اند: «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عُذر بنه / چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند.» واقعیت این است که ما رهبری را هم شجاع، هم با تدبیر و هم صادق می‌دانیم. ایشان این شهامت را دارند که همان چیزی را که به آن باور دارند، پیش ببرند. تعجب‌آور است که گاهی برخی می‌پندارند اگر نظر رهبری چنین است، ما باید طور دیگری عمل کنیم. حداقل تجربه بنده نشان داده -که البته اعتقادات ما نیز بر این است _ نباید از رهبری عقب ماند و نه جلوتر حرکت کرد، بلکه باید با ایشان همراه شد.خدا رحمت کند شهید حاج قاسم سلیمانی را؛ از او نقل می‌کنند که گاهی ما تصوری داشتیم و برداشتی، اما فرمان آقا مسیر دیگری بود. تصور می‌کردیم اگر برداشت ما اجرا می‌شد، نتیجه بهتر بود، ولی بعدها می‌دیدیم تدبیر رهبری دقیق‌ترین و صحیح‌ترین تصمیم بوده است و برداشت ناقص ما خطا بوده. ایشان هم در فتنه‌ی ۸۸ و هم در مقابله با جنگ نیابتی دشمن در سوریه نشان داد که سربازی ولایت سرانجامی جز عزت ندارد.
خاطره‌ای بنده از زبان خود ایشان شنیدم که گفتند زمانی جلسه‌ای تشکیل شد و آقا به من فرمودند باید وارد سوریه شویم. یکی از مسئولان عالی‌ وقت در آن جلسه گفت: «در سوریه قیام مردمی است؛ ما در بحرین و یمن شکل دیگری عمل کردیم، چطور اینجا مقابل مردم قرار بگیریم؟» آقا پاسخ دادند: «اگر واقعاً مردم بودند، ابتدا دمشق به‌هم می‌ریخت، نه نقاط مرزی. پرچم‌هایی که بالا می‌رفت، نباید نشانه‌ای از وابستگی به بیگانه می‌داشت. تسلیحاتی که در دستشان است، از کجا آمده؟ این قصه، قصه‌ی داخلی نیست؛ اینجا مردم نیستند.»آن شخص آن زمان برای خود تحلیلی داشت که این روزها آن مقام سیاسی دیگر در جایی هیچ حرفی برای گفتن ندارد، در حالی که آن زمان برخی دوستان او را اسطوره‌ی انقلابی می‌دانستند.به همین دلیل است که می‌گویم اگر حاج قاسم سلیمانی «مکتب» شد، یکی از دلایلش همین سربازی ولایت و همراهی با رهبری بود. این برای ما درس‌آموز است. من هم چون سرباز و نظامی هستم، به بنده حق بدهید که به مکتب شهید سلیمانی وفادار بمانم.

چرایی «مقدس» خواندن اتحاد ملی توسط رهبر انقلاب

فارس: معظم له، برای نخستین بار از کلمه اتحاد مقدس در مراسم روضه شهادت امام رضا (ع) استفاده کردند؛ چه عواملی باعث قداست این اتحاد شده و ابعاد آن را شرح دهید.سردار سنایی‌راد: اولاً چرا این اتحاد «مقدس» است؟ زیرا اتحادی که در برابر دشمن خبیثی چون آمریکا و اسرائیل برای حفظ کیان اسلامی شکل می‌گیرد، مقدس است. در همه‌ی فرهنگ‌ها، دفاع در برابر تجاوز دشمن اقدامی مقدس است. و چون اتحاد و انسجام یکی از عناصر اصلی شکست دشمن بود اهمیت راهبردی پیدا کرده است و رهبری در چندین و چند مورد بر این نکته اشاره داشته‌اند و اتفاقا یک جا وظیفه همگان را صیانت از این اتحاد و انسجام میداند. مثلا معنویت افزایی را وظیفه روحانیون میدانند. ولی صیانت از اتحاد و انسجام را وظیفه همگان میدانند و میفرمایند هرکسی که تریبونی دارد باید صیانت کند.به نظر بنده وفاداری نخبگان به این تدبیر که معطوف به حفظ کیان ملی است، عنصر بسیار مهمی است. زیرا نقشه صهیونیست‌ها تجزیه کشور است. لذا شما میبینید در یک جاهایی مربوط به انتخابات، آقا فرمودند که اگر من را هم قبول ندارید و با نظام هم مسئله دارید، برای آینده کشورتان پای کار بیایید. و لذا در اینجا دلیل پیوند خوردن هویت ملی با هویت دینی مشخص میشود.
برای همین بود که ایشان شب عاشورا در حسینیه حضرت امام (ره) به آقای کریمی فرمودند: «ای ایران» را بخوان. لذا به اعتقاد بنده عنصر تعیین کننده‌ای است و این به‌معنای باستان‌گراییِ نیست که برساخته‌ای برای تقویت رژیم طاغوت در دوران پهلوی بوده باشد؛ بلکه تقویت هویت ملی اصیل است. وقتی این هویت را ملاک قرار دهیم، همراهی برخی مدعیان ناسیونالیسم با دشمن، پلید و زشت جلوه می‌کند. به همین دلیل حتی برخی از کسانی که با نظام زاویه دارند، کار آن شاهزاده‌ی مفلوک را تقبیح کردند، چون برخلاف حس وطن‌دوستی و وفاداری به هویت ایرانی بود.بنابراین امروز در ارتباط با این موضوعات باید هوشمندانه عمل کرد و هم‌افق با نگاه رهبری و فرماندهی کل قوا بود. در این مسیر، همصدایی و هم‌افقی با ایشان نقش کلیدی در حفظ و ارتقای انسجام دارد.

چگونه برخی اختلافات سیاسی داخلی، ناخواسته به نفع دشمن تمام می‌شود؟

فارس: رهبر انقلاب در سخنان اخیرشان در مراسم سالروز شهادت امام رضا(ع) تأکید کردند دشمن پس از ناامیدی از جنگ نظامی، راهبرد ایجاد اختلاف و چندصدایی در داخل کشور را دنبال می‌کند. ایشان فرمودند که عواملی هم در داخل دارند که مستقیم اهداف آنهارا دنبال و البته افرادی هم به سبب غفلت در زمین دشمن بازی میکنند. با توجه به تحرکات اخیر گروهک‌های تروریستی و همچنین برخی رفتارها و مواضع سیاسی در داخل، شما این راهبرد دشمن را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه مصادیقی از آن را در حوادث اخیر مشاهده کرده‌اید؟سردار سنایی‌راد: دشمنی به صورت رسمی حمله کرد و هدفگذاری‌اش علیه هم حاکمیت و هم کشور است. به هر حال وقتی تجزیه کشور مطرح است، کسانی در داخل همراهی کرده‌اند. مثلاً در این ماجرا بعضی از گروهک‌های برانداز تجزیه‌طلب چه در جنوب شرق و چه در شمال کشور بخشی از این نقشه بودند. آماده بودند اتفاقاتی بیفتد اما چون گام قبلی یعنی شورش داخلی اتفاق نیافتاد، به میدان نیامدند. اما همه این‌ها با تأخیر الان به میدان آمده‌اند. الان در شرق کشور چه خبر است؟ شما می‌بینید در طولیک ماه گذشته چند نفر از اعضای گروهک‌های تروریستی به درک واصل شده‌اند. چندین نفر دستگیر شده‌اند، خانه تیمی از آن‌ها زده شده و جالب است که از جیب یکی از این تروریست‌ها اسنادی به دست آمده که نقشه حمله به مراکز پدافندی است. خب معلوم است که در واقع همکاری مستقیم آشکاری با موساد و سرویس جاسوسی دشمن وجود دارد.
از این جنس همکاری‌های آشکار، به تعبیر عوام، گل‌درشت است تا گاهی اوقات به این می‌رسد که (برخی جریانات) در این مقطع دنبال نوعی تصفیه حساب‌های سیاسی هستند که سایه‌ای بر انسجام داخلی بیندازد. این هم ناخواسته بخشی از همان پازل است. هر وقت جنگ می‌شود، خود جنگ در هر کشوری به طور خودبه‌خود اتحاد و انسجام تولید می‌کند و معمولاً در سایه ضرورت‌های جنگ برخی از اختلافات کنار گذاشته می‌شوند. اما اگر فعال سیاسی در همین بزنگاه دنبال تصفیه حساب و نوعی فشار بر حاکمیت برای رسیدن به هدف خود باشد، این در پازل دشمن است، چه بداند و چه نداند. کما اینکه الان شما نوع قضاوت برخی از اصلاح‌طلب‌ها را نسبت به بیانیه‌ای که صادر شده در این مقطع می‌بینید_ عقلاشان.همان‌گونه که فرد دیگری می‌خواهد رئیس‌جمهور را مثلاً عنصر نفوذی نشان بدهد، همین اشتباه را کرده است. فرقی نمی‌کند چه از این طیف باشد چه از آن طیف و -حال آنکه فرماندهی کل قوا، رهبری، تأکید بر اتحاد و انسجام دارند- تا برخی از کسانی که به هر حال شاید در باورهای سیاسی نسبت به حاکمیت زاویه‌ای دارند و حتی خارج از کشور هستند هم از اتحاد و انسجام استقبال می‌کنند، پیام تقویتی می‌دهند. چرا؟ چون می‌دانند در این شرایط جای تصفیه حساب نیست. لذا همان‌طوری که عرض کردم ما می‌توانیم عوامل را از وطن‌فروشان خائنی که در این قصه با دشمن همکاری کردند، حالا شخص فریب‌خورده‌ای که دل‌خوش کرده بود مثلاً به دریافت پاداشی از دشمن، تا آن گروهک ضدانقلابی که توهم فرارسیدن موقعیت برای تجزیه بخشی از خاک کشور و رسیدن به آمال و آرزو دارد، میتواند مصداق‌هایی باشد از این موردی که اشاره کردید.

آقا را در موضع ایرانی‌ترین مدافع ایران می‌دانم

فارس: ایران و میهن در منظومه فکری رهبر انقلاب چه جایگاهی دارند و ایشان تا چه اندازه بر اهمیت ایران و هویت ملی تأکید می‌کنندسردار سنایی‌راد: اگر بگوییم در این ماجرا مدافعان واقعی وطن چه کسانی بودند، شما می‌گویید شهیدان ما. شهیدان سربازان ولایت‌اند. خدا رحمت کند شهید باقری عزیز را، رفت با لباس شخصی در کنار آثار تاریخی ما در فارس ایستاد و پیامی داد. آن زمان چه جفاهایی که به ایشان نشد. این سرباز آقاست. فهمی دارد از آن چیزی که به هر حال مد نظر فرمانده معظم کل قوا نیز میباشد. لذا من آقا را در موضع ایرانی‌ترین مدافع ایران می‌دانم. گاهی مواضعی که ایشان می‌گیرند، مثلا در دفاع از زبان فارسی، چه بسا در بین بخش‌هایی از صاحبان اندیشه جور دیگری تعبیر شود و ایشان این شهامت را دارند که با از زبان فارسی دفاع کنند. یا مثلاً شما ببینید یک جایی خلع سلاح دشمن برای تجزیه‌طلبی با تکیه بر قومیت‌گرایی است. آقا می‌فرمایند قوم بلوچ قومی وطن‌پرست و ایرانی‌دوست است. این نشان می‌دهد به هر حال شناخت دقیقی دارند و این از جایی شروع شده که این ویژگی اهمیتی دارد. این در ذهن آقا بوده که این قوم را با این ویژگی بشناسند و آن ویژگی را مهم بدانند. لذا همان که عرض کردم، ما باید بگوییم ایرانی‌ترین مدافع ایران حضرت آقاست.
منبع: فارس

دیدگاه خود را بنویسید