خط بازار
اخبار

دو روی سکه حمله نظامی آمریکا به ونزوئلا

به گزارش خط بازار؛ موسسه اینوستینگ با انتشار گزارشی از ۱۰ رویداد و شگفتی برتر که می‌توانند بازارهای مالی و اقتصاد جهانی را در سال جدید میلادی تحت تأثیر قرار دهند، رونمایی کرده است.

این بررسی تاکید دارد که رویدادهای مذکور در حوزه‌های اقتصاد کلان، ژئوپلیتیک و یا بازار رخ می‌دهند و عموما توسط بازارهای مالی پیش‌بینی نمی‌شوند.

بخش نخست این گزارش روز گذشته با تیتر « ۵ سورپرایز احتمالی برای بازارها و اقتصاد جهان در ۲۰۲۶ | بازارها به استقبال کوین وارش می‌روند | دلار احیا می شود؟ » منتشر شد.

در بخش دوم از این گزارش که در ادامه آمده است ۵ رویداد دیگر اثرگذار بر بازارهای مالی و اقتصاد جهانی بررسی شده است.

سورپرایز شماره ۶: شرکت‌های آمریکایی و اروپایی به طور گسترده مدل “منبع باز” هوش مصنوعی چین را به کار می‌گیرند[با احتمال متوسط]

در سال ۲۰۲۶، جهان متوجه می‌شود که ایالات متحده با تمرکز بر مدل‌های “متن بسته” عظیم و اختصاصی مانند ChatGPT و Gemini مرتکب یک اشتباه استراتژیک شده است. این سیستم‌ها به منابع محاسباتی عظیمی نیاز دارند و هزینه عملیاتی بالایی دارند و کاربرد آنها را در خارج از ابرشرکت‌ها محدود می‌کنند.

این در حالی است که چین از یک روش کاملا متفاوتی پیروی می‌کند. این کشور مدل‌های کوچک‌تر و ارزان‌تری مانند DeepSeek و Qwen علی‌بابا را توسعه می‌دهد که محاسبات بسیار کاربردی‌تری را در محیط‌های واقعی ارائه می‌دهند. تعداد پارامترهای کمتر و معماری ساده‌تر آنها، به ویژه با توجه به هزینه‌های انرژی پایین‌تر چین، اجرای آنها را به طرز چشمگیری اقتصادی‌تر می‌کند.

علاوه بر این، چین مدل‌های خود را به عنوان “منبع باز” منتشر می‌کند، به این معنی که پارامترها آزادانه در دسترس هستند. این به توسعه‌دهندگان اجازه می‌دهد مدل‌ها را به صورت محلی اجرا کنند، آنها را برای موارد استفاده خاص دقیق‌تر تنظیم و به سرعت ادغام کنند – انعطاف‌پذیری‌ای که مدل‌های “متن بسته” آمریکایی به سادگی ارائه نمی‌دهند.

این استراتژی موفقیت‌آمیز بوده و مطالعات اخیر نشان داده که مدل‌های باز چینی اکنون از نظر پذیرش جهانی نسبت به مدل‌های مشابه آمریکایی پیشی گرفته‌اند. در نتیجه، جهان متوجه می‌شود که شرکت‌های آمریکایی و اروپایی نیز استفاده از مدل‌های هوش مصنوعی چینی را ترجیح می‌دهند. همانطور که در حال حاضر برای Airbnb اتفاق افتاده، آنها به “طرفداران” مدل چینی Qwen تبدیل می‌شوند، چرا که سریع و مقرون به صرفه‌اند.

پذیرش و موفقیت روزافزون مدل‌های چینی، فرض قبلی مبنی بر اینکه “بزرگتر همیشه بهتر است” را به چالش می‌کشد. بازار کم‌کم متوجه می‌شود که مدل‌های هوش مصنوعی مانند OpenAI، Anthropic و Gemini در حال از دست دادن مزیت رقابتی خود هستند. سرمایه‌گذاران شروع به خروج از سهام متعلق به مجموعه OpenAI (Nvidia (NASDAQ:NVDA)، Oracle (NYSE:ORCL) و غیره) می‌کنند که منجر به اصلاح شدید شاخص Nasdaq می‌شود.

سورپرایز شماره ۷: شکست صندوق زیرساخت‌های اروپا [با احتمال پایین]

آلمان امسال از برنامه‌های توسعه مالی قابل توجهی رونمایی کرده که عمدتاً بر نوسازی دفاعی و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها متمرکز است و هدف آن تحریک رشد اقتصادی پس از یک دوره رکود است. این برنامه‌ها شامل تغییرات قانونی برای دور زدن «ترمز بدهی» قانون اساسی برای این حوزه‌های کلیدی است. این امر اعتماد به نفس را در بین مشاغل و سرمایه‌گذاران در حال رشد اروپا دوباره زنده کرده است.

متاسفانه، بازارها به تدریج متوجه می‌شوند که صندوق ویژه ۵۰۰ میلیارد یورویی آلمان برای سرمایه‌گذاری‌های واقعاً جدید و مولد – «اضافی» – استفاده نمی‌شود. در عوض، بخش قابل توجهی از این پول برای جبران هزینه‌های اصلی استفاده می‌شود تا از کسری بودجه جلوگیری کند. علاوه بر این، این وجوه برای تأمین حوزه‌هایی که بیش‌تر شبیه به مصارف عمومی هستند -مانند هزینه‌های اجتماعی – صرف می‌شوند و نه سرمایه‌گذاری‌های با بهره‌وری بالا.

آلمان هنوز با موانع زیادی روبرو است: مقررات (قوانین کار، حفاظت از محیط زیست و غیره)، هزینه‌های بالای انرژی و بخش خصوصی که راکد مانده است. در همین حال، اثرات تعرفه‌های ایالات متحده در حال ظاهر شدن هستند.

این امر توام با افزایش نرخ بیکاری، اقتصاد آلمان را به رکود دیگری سوق می‌دهد. در این صورت، ائتلاف شکننده دولت کنونی به رهبری مرتس فروپاشیده و منجر به برگزاری انتخابات زودهنگام دیگری خواهد شد. بدین ترتیب، حزب راست‌گرای AfD بیش از ۳۵ درصد آرا را به دست آورده و قدرت را به دست می‌گیرد. در این شرایط، بازارها و سهام اروپا به شدت فرو ریخته و ارزش یورو به طور قابل توجهی کاهش می‌یابد – به ۰.۸۵ در برابر فرانک سوئیس می‌رسد – و در نهایت اقتصاد جهانی را به رکود سوق می‌دهد.

سورپرایز شماره ۸: ایالات متحده مداخله نظامی در ونزوئلا را کلید می‌زند[با احتمال پایین]

قیمت نفت خام با حمله آمریکا به تأسیسات کلیدی ونزوئلا، موقتاً افزایش می‌یابد. پس از روی کار آمدن یک دولت طرفدار ایالات متحده، ونزوئلا – که بر روی بزرگترین ذخایر نفتی جهان قرار دارد – تولید را افزایش می‌دهد و قیمت‌ها را دوباره کاهش می‌دهد. کل ماجرا مستقیماً در راستای دستور کار ترامپ است: مهار تورم و برکناری مادورو.

سورپرایز شماره ۹: فناوری همجوشی، چشم‌انداز ژئوپلیتیکی را تغییر می‌دهد [با احتمال متوسط]

یک پیشرفت بزرگ در فناوری همجوشی در سال ۲۰۲۶ – به طور خاص دستیابی به نقطه سربه‌سر مهندسی، که در آن یک راکتور در یک طراحی جمع‌وجور، انرژی بیشتری نسبت به نیروگاه‌ها تولید می‌کند – و به طور چشمگیری رسیدن به یک منبع انرژی نامحدود، ایمن و بدون کربن را تسریع می‌کند.

موفقیت شرکت‌های خصوصی مانند Commonwealth Fusion Systems (CFS) و Helion رویکردهای فناورانه متنوع و شتاب‌یافته‌ای را ایجاد کرده است. حصول پیشرفت بزرگ در سال ۲۰۲۶، تمرکز را از دهه‌ها تحقیق صرف به صنعتی و تجاری‌سازی سریع تغییر می‌دهد. این ماجرا پیامدهای عظیمی خواهد داشت.

اول، این امر پویایی قدرت جهانی را از نو تعریف می‌کند، زیرا نفوذ کشورهای نفتی سنتی رو به زوال می‌رود و ثروت و نفوذ ژئوپلیتیکی کشورهای وابسته به صادرات نفت و گاز را به شدت کاهش می‌دهد. دوم، این پیشرفت، استقلال انرژی تقریباً کامل را ممکن می‌سازد، زیرا کشورها می‌توانند به سوخت‌های در دسترس مانند دوتریوم و لیتیوم تکیه کنند.

در این صورت، توجه ژئوپلیتیکی از کنترل سوخت‌های فسیلی به رهبری در فناوری همجوشی تغییر می‌کند و رقابت بین ایالات متحده، اتحادیه اروپا و چین را تشدید می‌کند. نباید دستاوردهای بالای بهره‌وری از طریق کربن‌زدایی و کاهش هزینه را فراموش کنیم. ارائه انرژی ارزان، ۲۴ ساعته و بدون کربن، محدودیت هزینه برق را برای صنایع سنگین مانند فولاد و سیمان و فرآیندهای بزرگ مانند نمک‌زدایی و جذب کربن از بین می‌برد. در نهایت، این امر می‌تواند نیازهای فزاینده و شدید به انرژی هوش مصنوعی پیشرفته، ابررایانه‌ها و مراکز داده را بدون به خطر انداختن محیط زیست برآورده کند و رشد پایدار در اقتصاد دیجیتال را به همراه داشته باشد.

سورپرایز شماره ۱۰: نسخه دوم جنبش اشغال وال استریت منجر به حداقل درآمد جهانی می‌شود [با احتمال پایین]

جنبش اشغال وال استریت (OWS) یک جنبش پوپولیستی چپ‌گرا بود که به نابرابری اقتصادی، قدرت شرکت‌ها و نفوذ پول در سیاست اعتراض می‌کرد. این جنبش در پارک زاکوتی در شهر نیویورک آغاز شد و پنجاه و نه روز، از ۱۷ سپتامبر تا ۱۵ نوامبر ۲۰۱۱، ادامه داشت. ظهور آن نشان‌دهنده بی‌اعتمادی عمیق عمومی به بخش خصوصی در دوران پس از رکود بزرگ بود.

۱۵ سال بعد، ناامیدی از یک اقتصاد K شکل – هوش مصنوعی و افراد با درآمد بالا خوب عمل می‌کنند، اما افراد با درآمد پایین و متوسط و سایر صنایع در حال تقلا هستند – به موج جدیدی از ناآرامی‌های اجتماعی را در سراسر پایتخت‌های بزرگ جهان دامن می‌زند. در این شرایط، پیش‌بینی می‌شود برای مهار خشم فزاینده، ایالات متحده و دیگر کشورهای گروه ۷ حداقل درآمد جهانی را پیشنهاد می‌کنند.

اعلام این سیاست موقتاً خیابان‌ها را آرام می‌کند، اما بازارهای مالی بلافاصله عواقب بلندمدت آن را ارزیابی می‌کنند: انتظارات تورمی بالاتر، افزایش کسری بودجه و تشدید بدهی عمومی. در این صورت، بازارهای سهام و اوراق قرضه تنها چند ماه قبل از انتخابات میان‌دوره‌ای ایالات متحده، در سطح جهانی سقوط می‌کنند.

منبع: اقتصادنیوز

دیدگاه خود را بنویسید