در حال ورود به تله فقر هستیم
به گزارش خط بازار؛ اقتصاد ایران در حالی که سه سال از شوک ارزی ۱۴۰۱ دور شده، در آستانه شوکهای تازهای قرار گرفته است. به دلایلی چون کسری بودجه و کاهش درآمدهای ارزی، تغییراتی را در نرخ ارزهای رسمی و غیررسمی شاهد هستیم. این در شرایطی است که در اقتصاد ایران هر گاه افزایش نرخ ارز اتفاق افتاده، تورم به شدت بالا رفته است.
گزارشها نشان میدهد که تورم در آبان ماه دوباره از ۴۰ درصد گذشته و به ویژه در بخش مواد غذایی تورم به حوالی ۷۰ درصد هم رسیده است.
در این رابطه وحید شقاقی، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی و اقتصاددان با بیان اینکه اقتصاد ایران در یک سیاه چاله قرار دارد، میگوید: این سیاه چاله ذینفعان خود را دارد که از قضا مهمترین مانع اصلاحات ساختاری و اتخاذ تصمیمات دشوار هستند و این در حالی است که این وضعیت هر روز بر بحرانها میافزاید. همانطوری که پیشتر هم توضیح دادم کسری بودجه و بدهی دولت به شکل فزاینده رشد میکند، این نیز به رشد نااطمینانیها، نقدینگی و فشار بر بانکها میانجامد.
شقاقی در بخش دیگری از گفتگوی خود هشدار داد اگر نرخ فقر از ۴۰ درصد بیشتر شود، کشور درگیر «تله فقر» خواهد شد. این در حالی است که بانک جهانی پیشبینی کرده در سال آینده نرخ فقر در کشور به این رقم برسد و با توجه به احتمال تورم بالا در سال آینده، چنین اتفاقی محتمل به نظر میرسد.
مشروح گفتگوی شقاقی را میتوانید در ادامه بخوانید.
این روزها به طور روزمره نرخ دلار و طلا افزایش پیدا میکند و همزمان با آن قیمت تمام کالاهای مصرفی از جمله لبنیات هم در کوتاهترین زمان ممکن چند برابر شد. این وضعیت محصول چیست؟
واقعیت این است که وضعیت فعلی کاملا قابل پیشبینی بود. من شخصا هم در سالهای گذشته که با «خبرآنلاین» گفتگو کردهام، بارها نسبت به این بحرانها هشدار داده بودم. با این همه بی توجهی مسئولان موجب شده تا بحرانهای امروز پیچیده و عمیقتر از پیش شوند. بارها گفته شد که صرفا با سیاستهای پولی انقباضی نمیتوان جلوی شوک ارزی و جهش تورمی را بگیریم و باید در بخش واقعی اقتصاد اصلاحات آغاز شود.
تحریم در وضعیت فعلی چه نقشی در تشدید بحرانها داشته است؟
باید بپذیریم که هم شدت تحریمها و هم تداوم آن ما را دچار مشکلات زیادی کردهاند. البته من نقش سیاستهای انحصاری، دستوری، غیر رقابتی، رانتی و بخش شبه دولتی در بحرانهای امروز را نفی نمیکنم زیرا اینها کشور ما را به یک «سیاه چاله» اقتصادی بردهاند که در دو سه دهه اخیر فقط بحران ساخته است. این سیاه چاله به ایجاد بحرانهایی چون آب، فرونشست زمین، صندوقهای بازنشستگی، شبکه بانکی و فرسودگی زیرساختها دامن زده است.
تحریم موجب شده که این سیاه چاله قابل انهدام به روشهای تاکنونی نباشد. زیرا تا پیش از این دولتهای ایران از طریق درآمدهای نفتی خود تا حدی این بیماری را تسکین میدادند اما تحریمها این امکان را از سیاستگذار ما سلب کرده و همین موجب شده تا این بحرانها به شکل همزمان با هم، در یک تقاطع، تشدید شوند و مشکلات را دو چندان کنند.
این سیاه چاله کدام بحرانها را تشدید کرده است؟
این سیاه چاله موجب شده تا کسری بزرگی در بودجه ایجاد شود که به افزایش بدهیهای دولتی انجامیدهاند. در نهایت این دو چالش به افزایش چشمگیر تورم و رشد بیثباتیهای اقتصادی منجر میشود و این در شرایطی است که دولتهای ما و به طور خاص هم دولت سیزدهم و هم دولت چهاردهم تنها از طریق اتکا به سیاستهای انقباضی پولی میخواهند در مقابل ناآرامیها، اقدامی بکنند. حال آنکه به وضوح مشخص است این سیاست یک جانبه، به تنهایی تاب مقاومت در مقابل انواع شوکهای ارزی و جهشهای تورمی را ندارد.
نیاز امروز اقتصاد ما چیست؟
نیاز ما این است که قبل از هر چیز در بخش واقعی و به طور خاص در بخش مالی اقتصاد، بتوانیم تصمیمات سختی را اتخاذ کنیم. این تصمیمات از آنجایی سخت هستند که در اقتصاد امروز ایران ذی نفعان پرنفوذ و قدرتمندی شکل گرفته اند که مانع هر نوع اصلاحات میشوند. این در حالی است که بدون انهدام این سیاه چاله شکل گرفته، بخش واقعی اقتصاد ناکارآمد باقی میماند و مانند گذشته تنها بحران میسازد.

منظور شما این است که سیاه چاله مورد بحث ذی نفعانی دارد که از وجود این بحرانها نفع میبرند؟
به طور قطع همین طور است. این سیاه چاله ذی نفعان خود را دارد که از قضا مهمترین مانع اصلاحات ساختاری و اتخاذ تصمیمات دشوار هستند و این در حالی است که این وضعیت هر روز بر بحرانها میافزاید. همانطوری که پیشتر هم توضیح دادم کسری بودجه و بدهی دولت به شکل فزاینده رشد میکند، این نیز به رشد نااطمینانیها، نقدینگی و فشار بر بانکها میانجامد که ماحصل آن هم به شکل تورم بالا و شوکهای پی در پی ارزی منجر میشود.
به باور من نباید جهشهای تورمی مانند بیماری تب، علائم یک بیماری و معلول اختلالات دیگری هستند؛ از این جهت تب میتواند حتی خوب باشد چون خبر از ضرورت درمان جدی میدهند. این شوکهای ارزی و تورم، با این نگاه، میتوانند از پشت پرده مشکلات خبرهایی بدهند و ضرورت اقدامات مشخص اصلاحی را تعیین کنند.
آقای شقاقی شما تاکید میکنید که این سیاه چاله موجود، از گذشته وجود داشته است ولی تا به امروز شدت تورم و شوکهای ارزی به این اندازه نبوده است. چه چیزی تبعات منفی این سیاه چاله را به این شدت رسانده است؟
من فکر میکنم تحریمها به تشدید بحران منجر شده است چرا که امکان استفاده از مسکن برای خاموش کردن درد را از بین برده و زمینه تشدید بحرانها را فراهم کرده است.
انفعال دولت و دستگاه تصمیمگیری چه نقشی در تشدید مشکلات دارد؟
من نقش این انفعال را پررنگ میدانم. گرچه معتقدم که اصلاحات ساده نیست و با دشواریهای زیادی رو بهرو خواهد شد. تداوم انفعال در مقابل این سیاه چاله موجب میشود تا سطح ناترازیها و مشکلات به طور تصاعدی بالاتر برود. متاسفانه همانطوری که گفتید دولت جدیت لازم برای مقابله با ذی نفعان را ندارد و به همین اعتبار فکر نمیکنم تصمیم سختی اتخاذ کند و این وضعیت دگرگون شود.
انفعال دولت به جایی رسیده که یک شرکت واردکننده در حوزه مواد غذایی، اخیرا دستگاه اجرایی را سرکار گذاشت و تا زمانی که به خواستههایشان تن دادند. یعنی این شرکت خیلی صریح به دولت اعلام کرد اگر ارز ترجیحی ندهد، اینها هم واردات را متوقف میکنند. میدانیم که اگر مواد غذایی و نهادههای دامی به موقع وارد کشور نشوند، کشور دچار بحران در امنیت غذایی میشود و این شرکتها چنان قدرتی دارند که در نهایت دولت تسلیم آنها میشود.
به زبان سادهتر این ذی نفعان چنان قدرت و نفوذی دارند که کل اقتصاد را گروگان گرفتهاند و بر اساس منافع خود تصمیمات را تحمیل یا القا میکنند. اینکه امروز چنان اقتصاد ما رها شده که نرخ هر دلار به بیش از ۱۳۱ هزار تومان و نرخ هر سکه به بیش از ۱۴۲ میلیون تومان رسیده، از همین ناشی میشود. در این شرایط اگر دولت نتواند به این منافع و آن سیاه چاله حمله کند، از آنجایی که درآمدهای نفتی در دسترس نیست، بحران موجود تشدید خواهد شد.
این اصلاحات نیازمند البته یک اقتدار حداکثری و اجماع بزرگ در سطح حاکمیتی است. امروز متاسفانه به نظر میرسد با دولتی مواجهیم که کارها را زمین گذاشته و منفعل است. گروهی هم اقتصاد کشور را گروگان گرفتهاند، از این محل به درآمدهای افسانهای و ثروتهای نجومی رسیدهاند و زیرساختها هم در حال فرسوده شدن است. در این شرایط طبیعی ترین اتفاق جهشهای قیمت و شوکهای ارزی است.
به نظر میرسد تورم سر باز ایستادن ندارد. تا پایان امسال چه نرخی برای تورم و برای دلار پیشبینی میکند؟
معتقدم تا پایان سال تورم نقطه ای اسفند بین ۵۵ تا ۶۰ درصد خواهد بود و نرخ تورم سالانه هم نهایتا به حدود ۴۵ درصد خواهد رسید. نرخ دلار هم فکر میکنم در کانال ۱۳۷ هزار تا ۱۴۰ هزار تومانی قرار بگیرد.
برای سال بعد چه پیشبینی دارید؟
در مورد سال آینده به شدت نگران و بیمناکم زیرا اگر اصلاحات اقتصادی آغاز نشود، ممکن است اقتصاد به طور کلی از کنترل خارج شود و اقتصاد به طور کامل دلاریزه شود. یعنی مردم برای تامین تمام مایحتاج خود به جای استفاده از ریال سراغ استفاده از دلار یا طلا خواهند رفت. باور دارم بدون اصلاحات اقتصادی ما در این مسیر حرکت میکنیم. درنتیجه تورم در سال بعد به عوامل گوناگونی وجود دارد و امکان وقوع ابرتورم بسیار محتمل است.
یعنی فکر میکنید تورم به بیش از ۱۰۰ درصد خواهد رسید؟
به هر حال وقتی تورم از مدار ۶۰ یا ۷۰ درصدی بیشتر میشود، ممکن است ناگهان فنر تورمی در برود و ارقامی برای تورم به ثبت برسد که امروز ناممکن و محیرالعقول به نظر برسد. کسی دو ماه پیش فکر نمیکرد دلار ۱۳۰ هزار تومان شود و امروز شده است. برای سال ۱۴۰۵ این جهشها میتواند ابعادی چند برابر جهشهای امروز پیدا کند.
پس میتوانیم بگوییم در سال آینده بخش بزرگتری از جامعه به زیر خط فقر بروند و مثلا نیمی از ایرانیان فقیر محسوب خواهند شد؟
ببینید امروز گفته میشود بیش از ۳۰ درصد از مردم ایران زیر خط فقر هستند. یعنی از هر سه ایرانی لااقل یک نفر درگیر تامین حداقلهای یک زندگی است. فقر محصول تورم است و هر قدر تورم شدیدتر شود، نرخ فقر را افزایش خواهد داد و بر میزان فقرا میافزاید.
برآوردهای من نشان میدهد تورم ۶۰ درصدی، حداقل دو میلیون نفر را به زیر خط فقر خواهد برد. این رقم بسیار بزرگی است و به خوبی میدانیم احتمالا تورم در سال آینده از این مقدار بیشتر هم بشود که نشان میدهد افزایش میزان فقرا در کشور قطعی خواهد بود.
یعنی میتوانیم بگوییم آن طور که بانک جهانی هم پیشبینی کرده در ۱۴۰۵، فقر ۴۰ درصد از جامعه را در بربگیرد؟
چنین چیزی به ویژه اگر تورم به بیش از ۶۰ درصد برسد، احتمالا رخ دهد و این موضوع بسیار نگران کننده است چرا که کشور را در «تله فقر» خواهند انداخت. تله فقر به وضعیتی گفته میشود که جمعیت بیش از ۴۰ درصد از کل جامعه درگیر فقر میشوند، دیگر بدون اینکه اتفاقی بیافتد، خود به خود بر جمعیت فقرا افزوده خواهد شد. در این شرایط که فقر حدود نصف کشور را در بر میگیرد مهارت آموزی فقرا به کاری دشوارتر تبدیل میشود و بدون مهارت آموزی، آموزش و فرصت مطالعه و آگاهی، فقرزدایی به کاری به غایت سختتر تبدیل میشود.
به این ترتیب جامعه ما در حال حرکت به وضعیتی است که یک طبقه کوچک بسیار ثروتمند و یک بخش بزرگ فرودست مواجه خواهد شد و در عمل طبقه متوسط به حداقل خواهد رسید. اصولا در جوامع طبقه متوسط ۵۰ تا ۸۰ درصد از کل کشور را تشکیل میدهند. در دهه ۹۰ گفته میشد در ایران ۶۵ تا ۷۰ درصد جمعیت جزو طبقه متوسط هستند و اکنون تنها نیمی از جامعه جزو این بخش به حساب میآید. با افزایش تورم و نرخ فقر انتظار میرود در سالهای آینده این بخش کوچکتر و نحیفتر هم بشود.
در مورد رشد اقتصادی چه برآوردی دارید؟
نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی به طور مستقیم رشد اقتصادی را دستخوش کاهش میکنند. آخرین گزارشها نشان میدهند دوباره رشد سرمایه گذاری در ایران منفی شده که به معنای کاهش رشد اقتصادی هم هست. برای امسال رشد اقتصادی بین صفر تا -۱ درصد خواهد بود اما در سال آینده نرخ رشد منفی افزایش مییابد و بین -۳ تا -۵ درصد خواهد بود.
منبع: خبرآنلاین