کاملا درست و بجا فرمودهاید، بعضیها طی دو دوره قبلی انتخابات جزو اعضای فعال جمعیت جوانان اصلاحطلب بودند و درب ستاد روحانی را از پاشنه درآورده بودند و به پاداش آن خوش خدمتی و با لابی “فامیل دور” که از فضا حساسترین پست کابینه روحانی را داشت، موفق شدند طی هشت سال پلههای ترقی را هشتتا یکی طی بکنند و رزومهی بلند بالایی برای خودشان فراهم کنند و در نهایت صندلی مهمی در خودروسازی را در اختیار بگیرند. چیزی که در رویاهایشان هم نمیدیدند. ولی حالا همانها با ریش بلند و یقهی تا ته بسته و چفیه بر دوش با یک لشکر از اعوان و انصارشان پشت درب ستاد جناب رئیسی لنگر انداختهاند و خودشان را اصولگرای دوآتشه جا میزنند و…
رانت خواران صنعت خودرو دست به کار شدند
تکنوکرات های دیروز، اصولگرایان امروز
به گزارش اختصاصی خط بازار؛ با نزدیک شدن به ایام انتخابات، گمانه زنی ها در خصوص رئیس جمهور سیزدهم افزایش یافته است. در این بین بسیاری بر این عقیده اند که شانس سیدابراهیم رئیسی بیش از دیگران است. همین تحلیل سبب شده تا بسیاری از مدیران خودروسازی خیالات ورشان دارد. مدیرانی که غالب آنان تکنوکرات هستند و صرفا منافع شخصی برایشان مهم است. این افراد برای خودشیرینی تا دیروز اصلاح طلب بوده اند ولی امروز اصولگراتر از دیگران شده اند. برای رسیدن به پست و مقام حاضرند دست به هر کاری بزنند. از پرونده سازی، حاشیه سازی تا لابی گری. این افراد بیش از آنکه به عملکرد توجه کنند، مراقب لباس و گفتارشان است. استفاده از کلمات و ادبیات مذهبی پسند نقل کلام آنان است و برای مصونیت، خود را به دستگاه های نظارتی نزدیک می کنند.
این مدیران در مناسبت های مذهبی و دینی بیش از مذهبیون سنگ دین را به سینه می زنند. در مراسم های ملی همچون جنگ تحمیلی بیش از دفتر حفظ و نشر سخنرانی می کنند و چفیه می اندازند. اگر لیست تماس های ورودی و خروجی شان را رصد شود، مملو از اسامی سیاسیون و نظارتی ها است. همواره یک نسخه از رزومه خود را به همراه دارند تا در صورت جلسه با افراد بلند پایه سیاسی، با ارائه رزومه، خود را صالح ترین فرد برای تصدی مدیرعاملی یک شرکت خودروسازی و حتی وزیر شدن معرفی کنند.
برای ماندن در قدرت، حاضرند سند سازی کنند، حساب سازی کنند، یک شرکت را زیان ده کنند تا شرکت دیگری سود ده نشان داده شود. قیمت ها را تغییر می دهند بدون آنکه کسی از آن مطلع شود و ده ها کار دیگر انجام می دهند تا بگویند من موفق ترین هستم. ولی هیچگاه جرات ندارند در خصوص مافیا صحبت کنند از مافیای شمع گرفته تا ده ها مافیای دیگر که به جان خودروسازی و مردم افتاده اند. هیچ گاه جرات ندارند از آقازاده ها و خویشاوندان پروری در صنعت خودرو سخن گویند. جسارت آن را ندارند که سورس تامین قطعه را متنوع کنند.
مدیران کوتاه قامتی که صرفا با لابی گری و بده بستان سیاسی قد کشیده اند. هر وقت منافع شخصی شان به خطر می افند، دلسوز صنعت خودرو شده و خود را به رسانه ها نزدیک می کنند تا به قول خودشان افشاگری نموده و اسناد تخلفات را نمایان کنند ولی به محض کسب پست شیرین، مصحلت اندیش می شوند و همگان را به حفظ وحدت برای ارتقای صنعت خودرو دعوت می کنند گویی از اول هم فسادی در کار نبوده است. غافل از آنکه پرونده خودشان در دستگاه های نظارتی مفتوح است.
از منظر این افراد برای بقا در قدرت همگان خوب هستند. برای همه سر سفره خودروسازی جا وجود دارد. تلاش می کنند کسی را از خود نرنجانند از قطعه ساز، نماینده مجلس، مسئول نظارتی گرفته تا اعضا هیئت مدیره و …. با قطعه ساز رفاقت می کنند. رفتار صمیمی غیرحرفه ای دارند. این مدیران خود را وقف خودروسازی نموده اند ولی نه برای ارتقای صنعت و اصلاحات ساختاری بلکه برای بروز رفتارهای پوپولیستی که در نهایت آنان را فرشته و منجی صنعت نشان دهد. کافی است نگاهی به افرادی که هر چند هفته به شرکت های خودروسازی دعوت می شوند انداخته شود. در این بازدیدها برخی از این مدیران با کسانی عکس یادگاری می گیرند که غالب آنان تاکنون یک خودرو خوب خارجی سوار نشده اند و فرق خودرو دنده ای با اتوماتیک را هم نمی دانند چه برسد به مسائل فنی.
جالب اینجا است اسم رهبری از زبان این افراد نمی افتد و منویات رهبری تا جایی که منافع شان را به خطر نیندازد شاه بیت سخترانی های شان است. این افراد خودروسازی را با هیئت های مذهبی اشتباه گرفته اند. اگر اظهارات و سخترانی های شان رصد شود، مشاهده خواهد شد که اولا دایما در حال سخنرانی هستند ثانیا علاقه شدیدی به دیده شدن دارند و ثالثا کمتر از 20 درصد صحبت های شان فنی است. از این دست مدیران در صنعت خودرو کم نیستند. از راس خودروسازی گرفته تا سطوح مختلف. این مدیران اگر نیاز باشد با خود خدا هم لابی خواهند کرد چرا که شهوت قدرت دارند.
این واقعیت ها گوشه ای از مصیبت خودروسازی است. مصیبتی که باید برای آن گریست. مصیبتی که مافیا و رانت خواران اجازه افشا آن را نمی دهند. تا زمانی که این مصیبت علاج ساختاری نشود، افسار خودروسازی در اختیار باندبازان، نان به نرخ روز خوران و سیاسیونی خواهد بود که هر بار طرفدار یک حزب و جناح خواهند بود. هر بار با یک ستاد انتخاباتی لابی می کنند. یک بار خود را اصولگرا، بار دیگر اصلاح طلب و در زمان دیگری مستقل و مدعی مبارزه با فساد نشان می دهند. تا زمانی که دولت ها در بنگاه داری شرکت های خودروسازی سهم دارند، این مصیبت باقی است.
مرتضی مصطفوی، دکترا اقتصاد و کارشناس صنعت خودرو
برچسب ها :جناح سیاسی ، خودروسازی ، قطعه سازی ، مافیا خودرو ، مدیر خودروسازی ، مرتضی مصطفوی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱