No
روایت روزنامه نگار ایرانی از ترکیه؛
علی طجوزی _ روزنامه نگار
تن فروشی به خاطر ۲۰ لیر در استانبول
به گزارش خط بازار، اما پرسش اصلی این است که آیا میلاد حاتمی و افرادی نظیر او همچون “ساشا سبحانی”، “پویان مختاری”، “ندا یاسی” و غیره واقعا قربانی هستند!؟
استانبول شهر همیشه بیدار یا باتلاقی زیبا!؟
استانبول اصلی ترین مقصد گردشگری ایرانیان در ترکیه است. پیش از کرونا همیشه تعداد زیادی از ایرانیان را در حوالی میدان تقسیم و خیابان استقلال و پاساژ جواهر می شد دید.
این مرکزیت توریستی باعث شده است ایرانیانِ مقیم ترکیه انواع و اقسام مشاغل مرتبط را نیز در آن حوالی شکل دهند که از شریفترین آنها می توان به تور لیدری، اجرای موسیقی زنده در خیابان، راهنماهای خرید، فعالان ملکی اعم از خرید و اجاره، رستوران داری و صرافی اشاره کرد.
همچنین بسیاری از ایرانی ها هستند که در مشاغل خدماتی و یا شرکتهای مشاوره ای فعالیت می کنند یا تجارت و بازرگانی خود را دارند.
اما در کنار این مشاغل کسب وکارهای سیاهی نیز وجود دارد که باید در استانبول “زیسته” باشید تا با آنها از نزدیک آشنا شده و غم و اندوه آن را درک کرده باشید؛ تن فروشی، فروش انواع مخدر و قرص های روانگردان، سوءاستفاده از عابربانک برای جابه جایی پول از ایران، کلاهبرداری، دزدی و سوءاستفاده از مسافران و فروش لیر با مبالغ بسیار بالا، قاچاق انسان، کرایه خانه خیالی و… انواع و اقسام کارهای سیاهی ست که باعث نابودی و از بین رفتن زندگی مادی و روانی ایرانیانی شده که در باتلاق استانبولِ زیبا، گرفتار شده اند.
البته اینکه افرادی نظیر “میلاد حاتمی” با وعدهِ مهاجرت، داشتن مشاغل پر درآمد و زندگی لاکچری و کشاندن جوانان به ویژه دختران با این ترفندها به ترکیه، علت این وضعیت هستند یا معلول؛ باید در بحثی دیگر و توسط متخصصان پیگیری شود.
افرادی همچون “میلاد حاتمی” که درشبکه های مجازی نیز دنبال کننده های زیادی دارند، انواع واقسام راه ها را برای جلب مخاطب و فالوور بیشتر امتحان می کنند. اما این نوک کوه یخ است. این روش ها و نشان دادن زندگی و ماشین لوکس در کنار نشان دادن انواع تفریح ها باعث می شود که بسیاری از جوانان در ایران وسوسه شوند که چنین شرایطی را داشته باشند.
عضویت و پیگیری رفتار و صفحات مجازی گردانندگان سایتهای قمار و شرط بندی و وسوسه شدن برای رفتن به سمتی که آنها تبلیغش را می کنند؛ نشان می دهد که “قلّاب” گیر کرده است. بسیاری از افراد به ویژه جوانان بالاخص دختران، در این شرایط عزم خود را جزم کرده و با شعار اینکه در ایران به جایی نمی توان رسید، با رویای مهاجرت به اروپا به سمت دروازه آن، ترکیه حرکت می کنند.
سفر به دروازه های جهنم
حالا “شکار” در دسترس است. بسیاری از افرادی که با اینگونه سوداها همچون کسب ثروت و زندگی لاکچری و یا مهاجرت به اروپا، با تحریکِ گردانندگان سایتهای قمار و شرط بندی به استانبول آمده یا می آیند، چندان اهلِ حساب و کتاب و برنامه ریزی نیستند.
از یک سو خودشان در این رابطه چندان بررسی و مطالعه ای نمی کنند و از سوی دیگر این درِ باغ سبز چنان زیبا و دلگشاست که هوش از سر می برد؛ این نقطه یعنی شکار آماده صید است؛ حال یا از طریق شرط بندی، زندگی خود را حراج می کنند و یا با طولانی تر شدن اقامت در ترکیه و از دسترس خارج شدن کسی که با اخذِ مبالغِ کلان قرار بوده آنها را به اروپا ببرد، حالا باید بدون پول، جای خواب و غذا؛ در کشوری غریب زندگی کنند. آن هم در شهری که به اصطلاحِ خودِ این وا ماندگان “آهو به بچه اش شیر نمی دهد”.
این جاست که یک جوان برای داشتن جای خواب، دو وعده غذا و دریافت روزانه ۲۰ یا ۳۰ لیر؛ تن به انواع و اقسام کارها می دهد.
برای یک ایرانی بسیار دردناک است که ببیند یک هم وطن برای گذراندن اموراتش با هر کسی همبستر می شود؛ یا خودِ آن فرد بلایی که بر سرش آمده است را سر دیگران می آورد.
این جاست که اگر یکی از همین افراد به دستِ پلیسِ ترکیه گرفتار شود نمی تواند روی کسی حساب کند. باید در استانبول بوده باشید تا بدانید افرادی که به سودای مهاجرت؛ پول و پاسپورت خود را در اختیار قاچاقچیان قرار می دهند، با چه وضع وحشتناک و استیصالی مواجه می شوند.
باید بود و دید که با یکی _ دو روز خوش گذرانی و رفاقت و جلب اعتماد، چگونه تمام دارایی یک نفر را می برند و دستش به جایی هم بند نیست. باید بود و دید که قاچاقچیان انسان در استانبول به خصوص از بانوان برای انجام دادن کارشان چه تقاضاهایی می کنند.
حال در این گیر ودار، رسانه های آن ور آب که با دستگیری “میلاد خاتمی” به نظر خوراک خوبی پیدا کرده اند؛ بدون توجه به اعمال غیر انسانی این افراد، با چه آب وتابی انواع و اقسام گزارش ها را تهیه و به خورد مخاطبان می دهند.
آنها گریهِ همسر و فرزند “میلاد حاتمی” را نشان می دهند؛ اما از مادر و فرزندی که مجبورند شب ها را در کنار خیابان و یا پارک های استانبول بگذارنند، خبری منتشر نمی کنند.
آنها ابراز همدردیِ همکاران “میلاد حاتمی” با همسر و فرزندش، در واکنش به تحویل او به ایران آن هم با تاکید بر بی گناهی وی را نشان می دهند؛ اما نشان نمی دهند که چند تن از ایرانی ها اعم از مرد و زن به دلیل تبلیغات همین گردانندگانِ سایتهای قمار و شرط بندی برای ادامه زندگی در استانبول تن به چه خفت و خواری هایی داده و می دهند.
“من و تو” و “ایران اینترنشنال” و “بی بی سی” نشان نمی دهند که میلاد حاتمی ها با زندگی این افراد چه کرده و می کنند.
فعالان و گردانندگان سایت های شرط بندی همچون میلاد حاتمی و پویان مختاری علاوه بر آنکه رسما پول و سرمایه ایرانی ها را بالا می کشند، در پشت پرده نیز در کارِ قاچاق انسان به ویژه دختران و پول شویی هستند و درآمد بسیار بالایی از این راه دارند، بدون آنکه کشورهای محل اقامت آنها، متعرض و مزاحم شان شوند.
مطمئنا “میلاد حاتمی” هم اگر فیلمِ خود در کنار خودروی پلیسِ ترکیه را منتشر نمی کرد اکنون همچنان در استانبول غرق در زندگی لاکچری خود بود و لقمه هایش با بدبختیِ هم وطنانش، چرب تر می شد.
درواقع پلیس ترکیه برای از بین نرفتن هِیمَنه و اعتبار خود اقدام به دستگیری این فرد کرد وگرنه امثال میلاد حاتمی سال هاست که در ترکیه همین کارها را انجام می دهند و آب از آب تکان نخورده و نمی خورد.
منبع: پایگاه خبری “اقتصاد سالم”
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 1