«غرور ایرانی ها را بکشید»، دستور کار رسانه‌های خارجی

جنگ رسانه‌ای علیه ایران، با بزرگ‌نمایی بحران‌ها و سانسور دستاوردها، تلاش می‌کند افکار عمومی را ناامید و انسجام ملی را تضعیف کند. مقابله مؤثر نیازمند روایت شفاف، تقویت رسانه‌های داخلی، آموزش سواد رسانه‌ای و دیپلماسی فعال برای بازسازی اعتماد و امید اجتماعی است.
کد خبر : 125842
تاریخ انتشار :یکشنبه 6 مهر 1404 - 13:35
به گزارش خط بازار؛ در جهان امروز، افکار عمومی صرفاً ابزار سنجش عملکرد حکومت‌ها نیست، بلکه به پاشنه آشیل یا موتور پیشران سیاست‌های ملی تبدیل شده است.پژوهش‌های علوم سیاسی و مطالعات امنیت ملی تأکید دارند که مشروعیت و ثبات هیچ نظامی، بدون جلب اعتماد و مشارکت افکار عمومی دوام نخواهد داشت.
این اهمیت، موجب شده است که جنگ بر سر شکل‌دهی ذهنیت شهروندان، به یکی از مهم‌ترین جبهه‌های تقابل راهبردی در قرن ۲۱ بدل شود. در این عرصه، ایران ـ با جایگاه ژئوپلیتیکی خاص، منابع فراوان، و تاریخ متلاطم ـ هدفی مستمر و دائمی برای عملیات گسترده و پیچیده رسانه‌ای است.
روش‌شناسی عملیات رسانه‌ای علیه ایرانیان؛ اغراق بحران‌ها، سانسور امیدیکی از تاکتیک‌های اصلی رسانه‌های ضدایرانی، تبدیل مسائل اجتماعی و اقتصادی رایج در جهان به بحران‌های منحصر به فرد برای ایران است. این رویکرد که در ادبیات علوم ارتباطات با عنوان «Amplification Strategy» شناخته می‌شود، ذهن مخاطب را به این سمت سوق می‌دهد که مشکلات کشور خود، بی‌همتا و بی‌راه‌حل هستند.
برای نمونه، موضوع مهاجرت نخبگان و پدیده موسوم به «فرار مغزها» بارها توسط رسانه‌های معاند به گونه‌ای روایت شده که گویی ایران تنها کشوری است که با موج مهاجرت متخصصان و دانش‌آموختگان خود روبروست. این در حالی است که بنا بر گزارش‌های رسمی یونسکو و سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته و درحال‌توسعه مانند هند، چین، روسیه، ایتالیا، اسپانیا و حتی فرانسه، طی دهه اخیر با افزایش قابل توجه خروج نیروهای متخصص مواجه بوده‌اند.
بر اساس داده‌های مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در سال ۲۰۲۳، نزدیک به ۲۰ درصد فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های برتر هند، سالانه راهی کشورهای آمریکای شمالی و اروپای غربی می‌شوند. همین وضعیت در مورد چین و برخی کشورهای اروپایی نیز دیده می‌شود، اما این واقعیت‌ها به ندرت در کنار بزرگنمایی مهاجرت ایرانیان در رسانه‌های مذکور مطرح می‌گردد.
این سکوت گزینشی و روایت یک‌جانبه، دقیقاً بخشی از استراتژی ایجاد تصور «استثنایی بودن بحران ایران» است؛ به گونه‌ای که مخاطب داخلی احساس کند با بحرانی مواجه است که هیچ مشابهی در جهان ندارد و همین امر به تضعیف امید جمعی و بی‌اعتمادی به آینده کشور می‌انجامد.
اهداف راهبردی عملیات رسانه‌ای: از تفرقه تا بی‌ثباتی در ایران
تحلیل محتوای جریان‌های رسانه‌ای متخاصم، نشان می‌دهد که پنج هدف کلیدی به‌شکل ساختاری دنبال می‌شود:
• ایجاد بدبینی و بی‌اعتمادی به ساختارهای حکمرانی: از طریق تکرار روایت‌های ناکارآمدی و فساد.
• ترویج حس ناامیدی و بی‌افقی اجتماعی: با تصویرسازی آینده‌ای مبهم و بدون چشم‌انداز.
• تحریک شکاف‌های اجتماعی و قومی: با بزرگ‌نمایی اختلافات، جهت کاهش سرمایه اجتماعی و همبستگی.
• تضعیف اعتماد متقابل شهروندان و نهادها: و گسترش فضای سوءظن عمومی.
• زمینه‌سازی روانی برای ناآرامی و بی‌ثباتی: تسهیل بستر تصمیمات و تحرکات غیرعقلانی و هیجانی در شرایط بحرانی.
• پیشینه نظری و بین‌المللی: جنگ رسانه‌ای، پدیده‌ای جهانیاز منظر نظری، پدیده «سوگیری منفی» که در روانشناسی اثبات شده، سبب می‌شود اخبار منفی، ماندگاری و تأثیر بیشتری بر ذهن جمعی برجای گذارد.
بندورا در نظریه یادگیری اجتماعی، نقش حیاتی رسانه را در شکل‌دهی رفتار و نگرش جامعه گوشزد می‌کند؛ به‌ویژه زمانی که مخاطب در معرض الگوی مستمر منفی قرار گیرد. نظریه «کشت و پرورش» گربنر نیز تأکید دارد که تکرار پیاپی تصاویر منفی، واقعیت اجتماعی را برای مخاطبان بازتعریف می‌کند، ولو این تصاویر با واقعیت عینی سازگار نباشند.
این الگو، صرفاً مختص ایران نیست؛ همان رویکرد در دهه‌های اخیر علیه کشورهایی چون کوبا، ونزوئلا، روسیه و چین نیز اجرایی شده است. حتی مخالفان سیاست‌های آمریکا در اروپا با موج مشابهی از روایت‌سازی‌های منفی و سانسور موفقیت‌ها روبرو بوده‌اند. مؤسسه مطالعات استراتژیک لندن در سال ۲۰۱۹ گزارش داد که الگوریتم عملیات روانی رسانه‌ای در همه این کشورها بر ترکیب اغراق بحران‌ها و نادیده‌گرفتن پیشرفت‌ها استوار است.
پیامدهای اجتماعی و فرهنگی: خود کم بینی ملی
غفلت از پیچیدگی این جنگ نرم، موجب بروز پیامدهای عمیق اجتماعی و روانی می‌شود: از افت مشارکت سیاسی و اجتماعی تا فروپاشی اعتماد عمومی و سرخوردگی نسلی. از منظر علوم اجتماعی، ادامه این روند به تضعیف سرمایه اجتماعی و پدید آمدن «خودکم‌بینی ملی» منجر خواهد شد؛ پدیده‌ای که به طور تاریخی در کشورهای دستخوش عملیات روانی گسترده دیده شده است.
راهبردهای ملی: بازیابی ابتکار عمل در میدان روایتبرای مقابله مؤثر با این جنگ رسانه‌ای ـ که بخشی از پازل کلان امنیتی در خاورمیانه نیز هست ـ راهکارهای زیر باید در دستور کار ملی قرار گیرد:
• تولید محتوای متوازن و صادقانه: پذیرش واقعی مشکلات، در کنار بازنمایی شفاف پیشرفت‌ها و امیدهای ملی.
• توانمندسازی رسانه‌های داخلی و بین‌المللی: با هدف انتقال روایت بومی و کاهش وابستگی به جریان‌های خارج‌محور.
• آموزش سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی: تا مخاطب در برابر شایعه، اغراق و سانسور، توان تحلیل مستقل یابد.
• شفافیت اطلاعاتی و اصلاح سازوکار اطلاع‌رسانی رسمی: تا زمینه شایعه و بی‌اعتمادی از بین برود.
جمع‌بندی و افق پیش‌رو: راهبرد ملی در نبرد رسانه‌ای
شکل‌دهی و هدایت افکار عمومی در عصر جدید، مهم‌ترین صحنه رقابت دولت‌ها، ملت‌ها و حتی بازیگران فراملی شده است؛ جایی که هر روایت می‌تواند سرنوشت یک جامعه را دگرگون کند. اگر اقتصاد و امنیت فیزیکی، ستون‌های سنتی قدرت ملی به شمار می‌رفتند، امروزه اقتدار رسانه‌ای و توان بازنمایی واقعیت، بنیان مشروعیت و پایداری هر نظام سیاسی را تعیین می‌کند.
گزارش حاضر نشان داد که عملیات پیچیده رسانه‌ای علیه ایران، نه یک پدیده مقطعی بلکه بخشی از پروژه‌ای سازمان‌یافته با هدف تضعیف انسجام و هویت ملی است. این عملیات با دو لبه بزرگ‌نمایی مشکلات و سانسور دستاوردها، تلاش می‌کند تصویر ایران را در ذهن ایرانیان و افکار جهانی، بحرانی و فاقد چشم‌انداز نشان دهد.
مهم‌تر آنکه، بر اساس شواهد بین‌المللی و مطالعات موردی متعدد، این الگو صرفاً علیه ایران اجرا نشده، بلکه روشی آزموده‌شده علیه هر کشوری است که سیاست مستقل و گفتمان متفاوتی در نظام بین‌الملل داشته باشد.
پیامدهای این جنگ روانی و رسانه‌ای صرفاً در ساحت خبر و اطلاع‌رسانی باقی نمی‌ماند، بلکه مستقیماً بر سرمایه اجتماعی، همبستگی ملی، امید اجتماعی و کنش جمعی ملت‌ها تأثیرگذار است. غفلت از پیچیدگی این نبرد، می‌تواند به سرخوردگی نسل جوان، افزایش مهاجرت، گسترش بی‌اعتمادی و در نهایت، کاهش تاب‌آوری ملی بیانجامد.
تجربه جهانی نشان داده است که بحران‌های ملی، ابتدا در میدان ذهنیت عمومی ساخته می‌شوند و سپس به میدان سیاست و اجتماع راه می‌یابند.بنابراین، هوشمندی و نوآوری در عرصه روایت‌سازی، به همان اندازه حیاتی است که توسعه اقتصادی و قدرت نظامی. ایران اگر می‌خواهد هویت ملی، امنیت پایدار و مسیر پیشرفت خود را حفظ کند، باید راهبردی چندسطحی و علمی در پیش گیرد:
• پذیرش واقع‌گرایانه و شفاف مشکلات، همراه با بازنمایی دستاوردها و ظرفیت‌ها، به جای روایت‌های تک‌سویه و یا خودسانسوری.
• تقویت زیرساخت‌های رسانه‌ای و تولید روایت مستقل ملی با زبان و بیانی متناسب با نسل جدید و افکار عمومی جهان.
• سرمایه‌گذاری جدی بر آموزش سواد رسانه‌ای به ویژه برای نسل جوان، تا مخاطب بتواند روایت‌ها را تحلیل و صحت‌سنجی کند.
• گسترش دیپلماسی رسانه‌ای و حضور فعال در رسانه‌های بین‌المللی برای بیان واقعیت‌ها و مقابله با سیاه‌نمایی هدفمند.
• تبدیل تهدید عملیات روانی به فرصت خودآگاهی و وحدت، یعنی استفاده از چالش‌های تحمیلی برای بازآفرینی انسجام اجتماعی و ملی.
در نهایت، پیروزی واقعی در این جنگ نامرئی، تنها با داشتن ارتش رسانه‌ای قدرتمند میسر نیست؛ بلکه با بازیابی و تعمیق سرمایه اجتماعی، شفافیت، اعتماد متقابل و ارتقای امید اجتماعی ممکن خواهد شد. آینده متعلق به ملت‌هایی است که در میدان روایت، صدای صادق، خلاق و مقتدر خود را به گوش جهان و شهروندان خویش برسانند. ایران می‌تواند و باید، با اتکا بر میراث تاریخی، خرد جمعی و ظرفیت‌های انسانی خود، این میدان را نه تهدید که به سکوی تعالی ملی بدل سازد.
منبع: فارس
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

css.php